عشق مافیایی من
عشق مافیایی من
پارت ۳۲
ات: یعنی چی
چیزی نگفت که به لبام نزدیک شد و شروع کرد و با ولع میبوسیدم دلیل این کاراشو نمی دونستم ولی اون لحظه نمی تونستم جلوگیری کنم و منم متقابلا میبوسیدمش که ی دستش رفت سمت کمربند حوله ام و بازش کرد و حوله از تنم لیز خورد و درومد من تاحالا کسی بدنمو ندیده بود و الان پیش ی مرد غریبه لخت لختم ولی اصلا برام مهم نبود کمرمو گرفت و بردم سمت تخت
یونگی ویو :
کمرشو گرفتم و همونطوری بردمش سمت تخت و انداختمش روی تخت
(اصمات تو کامنتا)
فردا صبح ویو یونگی:
بیدار شدم صبح شده بود ات هم خوابیده بود و پشتش به من بود و تو خودش جمع شده بود دلم براش سوخت دفعه ی اولش بود و من یکم سخت شروع کردم پاشدم و روش پتو کشیدم و خودمم رفتم دستشویی و کارامو کردم و از اتاق اومدم بیرون گوشیم زنگ خورد جواب دادم هیون بود
یونگی: میشنوم
هیون: آقا گفته بودین یکیو بفرستم که هواسش به لیا خوانم باشه
یونگی: خوب
هیون: خوب راستش...
یونگی: بگو کار دارم
هیون: خوب راستش خانم شبا میرن تو ی هتل رفتم دیدم میره پیش ی مرده
یونگی: هومم ..بکوشش (سرد)
هیون: آقا نمیخواین بیشتر فکر کنین
یونگی: نه همین کاری که گفتم رو بکن
هیون: چشم
۱۰ لایک
پارت ۳۲
ات: یعنی چی
چیزی نگفت که به لبام نزدیک شد و شروع کرد و با ولع میبوسیدم دلیل این کاراشو نمی دونستم ولی اون لحظه نمی تونستم جلوگیری کنم و منم متقابلا میبوسیدمش که ی دستش رفت سمت کمربند حوله ام و بازش کرد و حوله از تنم لیز خورد و درومد من تاحالا کسی بدنمو ندیده بود و الان پیش ی مرد غریبه لخت لختم ولی اصلا برام مهم نبود کمرمو گرفت و بردم سمت تخت
یونگی ویو :
کمرشو گرفتم و همونطوری بردمش سمت تخت و انداختمش روی تخت
(اصمات تو کامنتا)
فردا صبح ویو یونگی:
بیدار شدم صبح شده بود ات هم خوابیده بود و پشتش به من بود و تو خودش جمع شده بود دلم براش سوخت دفعه ی اولش بود و من یکم سخت شروع کردم پاشدم و روش پتو کشیدم و خودمم رفتم دستشویی و کارامو کردم و از اتاق اومدم بیرون گوشیم زنگ خورد جواب دادم هیون بود
یونگی: میشنوم
هیون: آقا گفته بودین یکیو بفرستم که هواسش به لیا خوانم باشه
یونگی: خوب
هیون: خوب راستش...
یونگی: بگو کار دارم
هیون: خوب راستش خانم شبا میرن تو ی هتل رفتم دیدم میره پیش ی مرده
یونگی: هومم ..بکوشش (سرد)
هیون: آقا نمیخواین بیشتر فکر کنین
یونگی: نه همین کاری که گفتم رو بکن
هیون: چشم
۱۰ لایک
۵.۷k
۰۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.