دو پارتی از تهیونگ :)
(ا/ت*)(ته_)
*شب تو خیابون انبوهی ازبرف و ساکت قدم میزدم..هوا به اندازه قلب تهیونگ سرد بود..دوماهه بدون هیچ حرفی منو گذاشتو رفت..هرشب کارم این بود قدم زدن و اشک ریختن ..ناراحت نیستم فقط دوماهه شده روتین زندگیم آخه اون میدونست بدون اون نمیتونم میدونست شبابدون بقل کردنش خوابم نمیبره..میدونست غیر از اون کسیو ندارم ولی بازم رفت وتنهام گذاشت:))
تنها خواستم اینه که بدونم حالش خوبه ؟!زندگیه خوبی داره ؟!ولی حتی نمیدونم کجاست حالش چطوره ..فقط یه پیام فرستاد و نوشت :منتظرم نباش فرشته شبا راحت بخواب حالم خوبه :)
بعد اون هیچ پیامی برام نفرستاد ..این پیامش شده موروفینم اگه روزی صددفعه نخونمش قلبم ،جسمم ،روحم درد میگیره ...خاطره هامون صدای خنده هامون تو مغزم اکو میشد سرعت باریدن اشکم داشت با بارش برف رقابت میکرد..نمیدونم چیشد یهو افتادم رو زمین سرد ..زانوهامو بقل کردم و نشستم... خیابون مثل زندیگم خیلی خلوت و ساکت بود..یهو تنم از سرما لرزید یاد آغوش گرم تهیونگم افتادم حتی تصور کردنشم باعث گرمی روحم میشد...
پارت بعدی؟!
شرطا
لایک:15
کامنت:10
*شب تو خیابون انبوهی ازبرف و ساکت قدم میزدم..هوا به اندازه قلب تهیونگ سرد بود..دوماهه بدون هیچ حرفی منو گذاشتو رفت..هرشب کارم این بود قدم زدن و اشک ریختن ..ناراحت نیستم فقط دوماهه شده روتین زندگیم آخه اون میدونست بدون اون نمیتونم میدونست شبابدون بقل کردنش خوابم نمیبره..میدونست غیر از اون کسیو ندارم ولی بازم رفت وتنهام گذاشت:))
تنها خواستم اینه که بدونم حالش خوبه ؟!زندگیه خوبی داره ؟!ولی حتی نمیدونم کجاست حالش چطوره ..فقط یه پیام فرستاد و نوشت :منتظرم نباش فرشته شبا راحت بخواب حالم خوبه :)
بعد اون هیچ پیامی برام نفرستاد ..این پیامش شده موروفینم اگه روزی صددفعه نخونمش قلبم ،جسمم ،روحم درد میگیره ...خاطره هامون صدای خنده هامون تو مغزم اکو میشد سرعت باریدن اشکم داشت با بارش برف رقابت میکرد..نمیدونم چیشد یهو افتادم رو زمین سرد ..زانوهامو بقل کردم و نشستم... خیابون مثل زندیگم خیلی خلوت و ساکت بود..یهو تنم از سرما لرزید یاد آغوش گرم تهیونگم افتادم حتی تصور کردنشم باعث گرمی روحم میشد...
پارت بعدی؟!
شرطا
لایک:15
کامنت:10
۴.۳k
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.