برده احساسات P6
^من دیگ میرم خدافظ
+خدافظ
ویو کوک
وقتی جیمین گفت میخواد با ا/ت حرف بزنه شک کردم پس وقتی رفت تو رفتم پشت در وایستادم ببینم چی میگن (همه ی حرفاشونو شنید)
هوفففف
پایان ویو کوک
ویو ا/ت
هعیییی حصلممم گوشی هم ک ندرم (گوشیشو کوک گرفته)عههههه صب کن ببینم جیمین رفت یا اونجاس (میخواد گوشی بچمو بگیره زنگ بزنه به مینجی)
میره پایین
هوراااا نرفته هنو
+جیمین شیییییی
^بله¿
+اممم میگم...
-(نگاه های ترسناک)
+تو ذهنش (این چرا اینجورنگا میکنه)
^خو بگو دیگ
-بنال
+اممممم میشه گوشیتو بدی من زنگ بزنم به مینجی¿
-نچ
+عع مگ گوشی توعه
-گوشی دوستمه
+خو دیگ نمیتونی تعیین تکلیف کنی براش
-چرا نتونم¿
+نمیتونی چون گوشی تو نیس
-جیمین حق ندری گوشیتو بدی به ا/ت
^هوففف ببخشید ا/ت
+لعنت بهت کوککککک (😑)
^خو دیگ بسههههه
-شب میرسم به حسابت
+من ک نمیترسم
^ای خدااااا بسه
+ایش من رفتم اصن
پرش زمانی بعد از شام
^خو دیگ من برم
-باش محموله ها رو یادت نره
^اوک بای
-بای
ویو کوک
وایییی این ا/ت خیلی رو مخه
اجومااااا
÷بله ارباب
-برو ا/ت رو صدا کن
÷چشم ارباب (الن این سومین باره ک اجوما میگ چشم ارباب😂)
(میره ا/ت رو صدا میکنه)
تق تق (صدا در)
+بله¿
÷خانم ارباب گفتن بیاین پایین کارتون دارن
+باش الن میام
÷(رفت)
ویو ا/ت
ای خداااا من چر هروقت میخوام رمز دفتر خاطرات رو پیدا کنم میان صدام میکنن¿
رفتم پایین ببینم چی میگ باز
+خو چی میخوای
-این چه طرز حرف زدن با اربابته
+جااااان تو ارباب من نیستی
-از این به بعد باید منو ارباب صدا کنی و یکی از خدمتکار های اینجا میشی
+نخیرم
-با خواستن یا نخواستن تو نیس
+ایششش
-برو پیش اجوما قوانین رو بهت میگه و لباستو میده بپوشی
+هوففف باش
رفتم پیش اجوما
÷عا دخترم اومدی
+بله
÷خب بیا اول قوانین رو بهت بگم بشین اینجا(اشاره به صندلی)
+(نشست روی صندلی) بله بگید
÷قانون اول
به کوک باید بگی ارباب
قانون دوم
رو حرف ارباب حرف نمیزنی هرچی بگه میگی چشم
+هوففف
÷قانون سوم
از ارباب سوال نمی کنی چون خوشش نمیاد
قانون چهارم
نباید به صورتش نگاه کنی باید سرت همیشه پایین باشه
+جاااااان وااا نه اینک خیلی خوشگله (بچم خیلیم خوشگله تازشم تو خودت نبودی میگفتی چه جذابه¿😂)
÷دیگه همینی که هست کاری نمیشه کرد
+خدایا گناهم چی بود اول مادرمو ازم گرفتی بعد هم که این¿
÷اشکال نداره عزیزم
+(گریه)
پایان ویو ا/ت
ویو کوک
داشتم از جلوی آشپزخونه رد میشدم ک صدای اجوما و ا/ت رو شنیدم مامانش مرده¿ هعییی چه دردی کشیده صب کن ببینم داره گریه میکنه نم چر وقتی تو اون حالت دیدمش دلم براش تیکه تیکه شد
من چرا باید دلم برای یه دختر تیکه تیکه شه¿
منی ک بعد از مرگ پدر و ماردم تا حالا همچین حسی نداشتم پس چرا الن این حسو دارم¿(پسرم عاشق شد رفففف)
پایان ویو کوک
+عااا ببخشید وقتتونو گرفتم
÷نه دخترم مشکلی نیس
+لبخند
÷عاا بیا این لباس خدمتکاری رو هم بپوش
+باشه ممنون
÷خواهش میکنم دخترم
+دوباره لبخند
÷بعد از عوض کردن لباست بیا ظرف هارو بشوریم دخترم
+چشم
نظرتتون رو بگین¿
پارت هارو واقعا طولانی مینوسم شماهم حمایت کنین
+خدافظ
ویو کوک
وقتی جیمین گفت میخواد با ا/ت حرف بزنه شک کردم پس وقتی رفت تو رفتم پشت در وایستادم ببینم چی میگن (همه ی حرفاشونو شنید)
هوفففف
پایان ویو کوک
ویو ا/ت
هعیییی حصلممم گوشی هم ک ندرم (گوشیشو کوک گرفته)عههههه صب کن ببینم جیمین رفت یا اونجاس (میخواد گوشی بچمو بگیره زنگ بزنه به مینجی)
میره پایین
هوراااا نرفته هنو
+جیمین شیییییی
^بله¿
+اممم میگم...
-(نگاه های ترسناک)
+تو ذهنش (این چرا اینجورنگا میکنه)
^خو بگو دیگ
-بنال
+اممممم میشه گوشیتو بدی من زنگ بزنم به مینجی¿
-نچ
+عع مگ گوشی توعه
-گوشی دوستمه
+خو دیگ نمیتونی تعیین تکلیف کنی براش
-چرا نتونم¿
+نمیتونی چون گوشی تو نیس
-جیمین حق ندری گوشیتو بدی به ا/ت
^هوففف ببخشید ا/ت
+لعنت بهت کوککککک (😑)
^خو دیگ بسههههه
-شب میرسم به حسابت
+من ک نمیترسم
^ای خدااااا بسه
+ایش من رفتم اصن
پرش زمانی بعد از شام
^خو دیگ من برم
-باش محموله ها رو یادت نره
^اوک بای
-بای
ویو کوک
وایییی این ا/ت خیلی رو مخه
اجومااااا
÷بله ارباب
-برو ا/ت رو صدا کن
÷چشم ارباب (الن این سومین باره ک اجوما میگ چشم ارباب😂)
(میره ا/ت رو صدا میکنه)
تق تق (صدا در)
+بله¿
÷خانم ارباب گفتن بیاین پایین کارتون دارن
+باش الن میام
÷(رفت)
ویو ا/ت
ای خداااا من چر هروقت میخوام رمز دفتر خاطرات رو پیدا کنم میان صدام میکنن¿
رفتم پایین ببینم چی میگ باز
+خو چی میخوای
-این چه طرز حرف زدن با اربابته
+جااااان تو ارباب من نیستی
-از این به بعد باید منو ارباب صدا کنی و یکی از خدمتکار های اینجا میشی
+نخیرم
-با خواستن یا نخواستن تو نیس
+ایششش
-برو پیش اجوما قوانین رو بهت میگه و لباستو میده بپوشی
+هوففف باش
رفتم پیش اجوما
÷عا دخترم اومدی
+بله
÷خب بیا اول قوانین رو بهت بگم بشین اینجا(اشاره به صندلی)
+(نشست روی صندلی) بله بگید
÷قانون اول
به کوک باید بگی ارباب
قانون دوم
رو حرف ارباب حرف نمیزنی هرچی بگه میگی چشم
+هوففف
÷قانون سوم
از ارباب سوال نمی کنی چون خوشش نمیاد
قانون چهارم
نباید به صورتش نگاه کنی باید سرت همیشه پایین باشه
+جاااااان وااا نه اینک خیلی خوشگله (بچم خیلیم خوشگله تازشم تو خودت نبودی میگفتی چه جذابه¿😂)
÷دیگه همینی که هست کاری نمیشه کرد
+خدایا گناهم چی بود اول مادرمو ازم گرفتی بعد هم که این¿
÷اشکال نداره عزیزم
+(گریه)
پایان ویو ا/ت
ویو کوک
داشتم از جلوی آشپزخونه رد میشدم ک صدای اجوما و ا/ت رو شنیدم مامانش مرده¿ هعییی چه دردی کشیده صب کن ببینم داره گریه میکنه نم چر وقتی تو اون حالت دیدمش دلم براش تیکه تیکه شد
من چرا باید دلم برای یه دختر تیکه تیکه شه¿
منی ک بعد از مرگ پدر و ماردم تا حالا همچین حسی نداشتم پس چرا الن این حسو دارم¿(پسرم عاشق شد رفففف)
پایان ویو کوک
+عااا ببخشید وقتتونو گرفتم
÷نه دخترم مشکلی نیس
+لبخند
÷عاا بیا این لباس خدمتکاری رو هم بپوش
+باشه ممنون
÷خواهش میکنم دخترم
+دوباره لبخند
÷بعد از عوض کردن لباست بیا ظرف هارو بشوریم دخترم
+چشم
نظرتتون رو بگین¿
پارت هارو واقعا طولانی مینوسم شماهم حمایت کنین
۱۱.۵k
۰۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.