پارت ۳

پارت ۳
رئیس من
بعد از اینکه اجازه ورود گرفتم وارد شدم و در رو پشت سرم بستم
+رئیس پرونده ها رو ملاحظه کردم ببینید چطورن

_ ببینم /سرد/
همشون افتضاحن اینا چیههههه/داد/
/پرتشون کرد/

+آخه مگه مشکلشکن چیه/بغض/

_مشکلشون چی نیست . میری و دو باره درستشون میکنی همین الان

+ چشم/بغض/

رفتم و دوباره شروع به کار کردم حدود ۳ساعت زمان برد الان ساعت ۳صبح هستش

دوباره رفتم دفتر رئیس و بعد از اجازه وارد شدم

+ رئیس درستشون کردم لطفا ملاحظه کنید/سرد/

_/توی دلش وات چقدر سرد شد حتی نگاهمم نمیکنه/بده ببینم

+بفرمایید/ سرد/

_حالا شد آفرین میتونی بری

+خواستم برم که

_ صبر کن

+برگشتم و با نگاه سردی نگاهش کردم

کار من هم تموم شده بزار با هم بریم

+ نمیخواد خودم میرم/سرد/

_این وقت شب چطوری میخواهی ماشین جور کنی

+ خودم میرم
خواستم برم که دستم رو گرفت دستم رو از تو دستش در اوردم و به راهم ادامه دادم و اومدم بیرون
به داداشم زنگ زدم که بیاد دنبالم آخه داداشم تا این موقع بیداره

داخل پارکینگ منتظر داداشم بودم که رئیس اومد
_بهت که گفتم بزار با هم بریم

_منم گفتم نیازی نیست/سرد/

_الان چطور میخوای بری

+با داداشم/سرد/

_از این به بعد بامن میای

+منم گفتم باشما نمیام/سرد/
که داداشم اومد

شرایط پارت بعد ۴ لایک ۷تا کامنت