Part 7
حاجی ریوجین بود ریوجین 🗿
اصلا ریوجین به اونا خیانت کرده
نمدونستم باید قضاوت کنم یا نه ولی فقط بهشون اعتماد کردم ریوجین اومد صندوق رو داد به یه خانم اون خانم بردش اومد نشست رو مبل و گوشیشو و در آورد شروع کرد بازی کردن
سانا : همون لحظه چند تا فحش بهش داد
جنی : اجوما جعبه رو بیار
جیسو : جنی الان نه
شوگا : موافق
اوکی ولشون کنین
جونگکوک : برین اتاق هاتون
ایانو :شام
شوگا :🤨
تهیونگ 😶
جونگکوک : ها؟
سانا : نه هیچی
ایانو : آب غذا
جونگکوک :🗿
ایانو : یعنی شام چیه
جیمین: شام میخواین
ایانو : نه خب بنظرم موقع غذا خیلی خوشتیپ میشین خواستم ببینمتون
سانا : تو جذاب شدن تهیونگ شک ندارم
😔😔
فلیکس : اوکی اتاقمون
شوگا : اتاقمون؟ شما فقط یه اتاق دارین باهم.
ایانو : عالیه
سانا : آره بابا باهم کیف میده
تهیونگ : فقط ساعت 8 صبح صبحانه میخوریم برای شام هم صداتون میکنن
هیونجین : بریم
✨✨
اصلا ریوجین به اونا خیانت کرده
نمدونستم باید قضاوت کنم یا نه ولی فقط بهشون اعتماد کردم ریوجین اومد صندوق رو داد به یه خانم اون خانم بردش اومد نشست رو مبل و گوشیشو و در آورد شروع کرد بازی کردن
سانا : همون لحظه چند تا فحش بهش داد
جنی : اجوما جعبه رو بیار
جیسو : جنی الان نه
شوگا : موافق
اوکی ولشون کنین
جونگکوک : برین اتاق هاتون
ایانو :شام
شوگا :🤨
تهیونگ 😶
جونگکوک : ها؟
سانا : نه هیچی
ایانو : آب غذا
جونگکوک :🗿
ایانو : یعنی شام چیه
جیمین: شام میخواین
ایانو : نه خب بنظرم موقع غذا خیلی خوشتیپ میشین خواستم ببینمتون
سانا : تو جذاب شدن تهیونگ شک ندارم
😔😔
فلیکس : اوکی اتاقمون
شوگا : اتاقمون؟ شما فقط یه اتاق دارین باهم.
ایانو : عالیه
سانا : آره بابا باهم کیف میده
تهیونگ : فقط ساعت 8 صبح صبحانه میخوریم برای شام هم صداتون میکنن
هیونجین : بریم
✨✨
۱.۸k
۲۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.