کلاس اکسو ۶
part6 exoکلاس
از مدرسه خارج شدم یه راست رفتم خیاطی تا برام فرم مدرسه رو بدوزه . من ماریا نیستم اگه تلافی این کاراشونو سرشون درنیارم . تارفتم خونه نقشه کشیدم که فردا چی کارشون کنم..الحق که نخبه ام...
صبح اول وقت بلند شدم و رفتم مدرسه که به برنامه هام برسم ....خب تموم شد اقایون دارن وارد کلاس میشن!
یک، دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت، هشت، نه، اه چرا تموم نمیشن، ده، یازده، دوازده، اخیش تمومه! همشون از بسکی تند راه میرن یا بهتر بگم میدون افتادن روهم ، اخه عقل کل که نیستن بفهمن صابون زدم رو زمین.خب اقایون الاناس که کور شین!...استاد اومد سرکلاس. این استادمون عادت داشت هروقت کلاس میومد پرده رو کنار میزد.منم که قربون خودم برم آیینه ها رو جوری نتظیم کردم که مستقیم نور بخوره یه چشاشون .
استاد_خب اقایون خانوما شروع میکنیم. رادیکال...کریس_استاد یه لحظه! ماریا_هه...اقا فکر میکنه الان میتونه بلند شه! کریس دستاشو بر خلاف انتظار من گزاشت روی دسته های صندلی ...جججرررررررر...ماریا_اوه اوه! ما که نبودیم!...کلاس رفت هوا! عخی...شورتشم قرمزه!...کریی_استاد عرضی ندارم! ماریا _بیشین بینیم باو... بشین که نقشه ها دارم ! کنترل دستیمو اوردم و دکمه رو زدم! بوووومممممم؟!؟! صندلیاشون منفجر شد یه خورده ترقه گداشته بودم زیر صندلی هرنفر که اگه خواستن برن بزنمش بترکن!!! خب شورت چانیول ابی، شورت بک صو.....
ادامه در پارت های آینده....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
از مدرسه خارج شدم یه راست رفتم خیاطی تا برام فرم مدرسه رو بدوزه . من ماریا نیستم اگه تلافی این کاراشونو سرشون درنیارم . تارفتم خونه نقشه کشیدم که فردا چی کارشون کنم..الحق که نخبه ام...
صبح اول وقت بلند شدم و رفتم مدرسه که به برنامه هام برسم ....خب تموم شد اقایون دارن وارد کلاس میشن!
یک، دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت، هشت، نه، اه چرا تموم نمیشن، ده، یازده، دوازده، اخیش تمومه! همشون از بسکی تند راه میرن یا بهتر بگم میدون افتادن روهم ، اخه عقل کل که نیستن بفهمن صابون زدم رو زمین.خب اقایون الاناس که کور شین!...استاد اومد سرکلاس. این استادمون عادت داشت هروقت کلاس میومد پرده رو کنار میزد.منم که قربون خودم برم آیینه ها رو جوری نتظیم کردم که مستقیم نور بخوره یه چشاشون .
استاد_خب اقایون خانوما شروع میکنیم. رادیکال...کریس_استاد یه لحظه! ماریا_هه...اقا فکر میکنه الان میتونه بلند شه! کریس دستاشو بر خلاف انتظار من گزاشت روی دسته های صندلی ...جججرررررررر...ماریا_اوه اوه! ما که نبودیم!...کلاس رفت هوا! عخی...شورتشم قرمزه!...کریی_استاد عرضی ندارم! ماریا _بیشین بینیم باو... بشین که نقشه ها دارم ! کنترل دستیمو اوردم و دکمه رو زدم! بوووومممممم؟!؟! صندلیاشون منفجر شد یه خورده ترقه گداشته بودم زیر صندلی هرنفر که اگه خواستن برن بزنمش بترکن!!! خب شورت چانیول ابی، شورت بک صو.....
ادامه در پارت های آینده....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
۱۷.۶k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.