proud love پارت23
هانا
رفتم لباسمو عوض کردم ک برم پیش بقیه افراد برای محموله
لباسمو عوض کردم ی شلوار جین مشکی با نیم تنه پوشیدم موهامو درست کردم میخواستم برم بیرون ک جیمین پشتم در اومد
جیمین. برا کی انقدر خوشگل کردی
هانا. چ... چییی برو اونور اقای پارکک من همیشه اینطوری لباس میپوشم حالا برو میخوام برم پایین
جیمین. باشهه
جیمین
هانا گفت برو اونور منم خواستم شیطونی کنم بلندش کردم انداختم رو کولم
هانا
یدفعه بلندم کرد داشت میبرد پایین
هانا. چیکاررر میکنییی بزارمممممم پاییییییننننن
جیمین. اههع چقدر وول میزنیییی تخون نخور دیگه
شونشو گاز گرفتم
جیمین. ایی چته وحشی
بردم پایین گذاشتم پایین
جیمین. بفرما خانم وحشی اینم پایین انقدر وول خوردی
لباسمو درست کردم رفتم سمت میز همه بودن
شوگا. نظرتون چیه امروز بعد سال هاا بریم پیک نیک کنار دریا
هانا. نه من باید برم پیش افراد
جیمین. اهه هانا مسخره بازی در نیار دیگههه حالا یبارههه
همه با تعجب ب جیمین نگاه کردن
جیمین. چیههه خیر سرم تغییر کردماا
نمیدونم یهو چم شد دلم درد گرفت گریم گرفت بلند شدم گفتم
هانا. ببخشید من باید برم شما خوش باشید رفتم بالا نشستم رو تخت گریه کردم وایی من یهووو چم شددد هق
جیمین. این یهو چش شد من چیزی گفتم
نامجون. احتمالا اتفاقی براش افتاده من میرم ببینم چی شده
جیمین. میخوای من برم
نامی. نه فعلا با تو اوکی نشده بزار میرم ببینم چشه
جیمین. باش
هانا
نشسته بودم ک نامی اومد داخل
نامی. یهو چت شد کوچولو
هانا. فکنم
نامی. چی شده هانام
هانا. سرمو انداختم پایین گفتم من پ. ریود شدم نامی 🥺پدم ندارم
نامی. دورت بگردم خب چرا گریه میکنی من برادرتم زودتر میگفتی خبب الان میرم برات میخرم
نامی رفت چند دقیقه بعد با ی کیسه اومد داد بهم بازش کردم توش خوراکیم بود لبخندی زدم گونه نامی رو بوس کردم گفت میره بیرون تا کارامو بکنم رفتم تو دستشویی کارامو کردم اومد بیرون ی شکلات برداشتم خوردم رفتم بالکن ک یدفعه جیمین پیشم وایساده بود
هانا. اوففف
جیمین. نامی گفت یکم حالت خوب نیست مشکلات دخترا ووو از این حرفا برات اینو اوردم برات
از دستش گرفتم توش ی عالمهه پاستیل بود
هانا. از کجا میدونی پاستیل دوست دارم
جیمین. دیگه ما خون اشاما همچیو میفهمیم حتی برای عزیز ترین کسامونو
ب روبه رو نگاه کردم جیسو تو بغل شوگا بود جیمین متوجه نگاهم شد
جیمین. اون دوتا واقعا عاشق همن مطمئنا خوشبخت میشن
هانا. اوهوم
جیمین. میشه بیای پیک نیک لطفا
باورم نمیشد جیمین داشت خواهش میکرد لبخند زدم
هانا. باشه میام 🥰
حاضر شدم ی لباس ساحلی کوتاه پوشیدم موهامم باز گذاشتم
وسایلو داشتن میزاشتن تو ماشین نشستم تو ماشین فکر کردم راننده نامیه ولی دیدم نامی پشت نشست
جیمین. خوش اومدی لیدیم
هانا. وایی چرا همه جا تشریف داری
خندید راه افتادیم سمت ساحل وسایلو چیندیم من نشسته بودم بقیه تو اب بودن
جیمین. پاشو تو هم بیا دیگه
هانا. نمیخوامم برو
رفتم لباسمو عوض کردم ک برم پیش بقیه افراد برای محموله
لباسمو عوض کردم ی شلوار جین مشکی با نیم تنه پوشیدم موهامو درست کردم میخواستم برم بیرون ک جیمین پشتم در اومد
جیمین. برا کی انقدر خوشگل کردی
هانا. چ... چییی برو اونور اقای پارکک من همیشه اینطوری لباس میپوشم حالا برو میخوام برم پایین
جیمین. باشهه
جیمین
هانا گفت برو اونور منم خواستم شیطونی کنم بلندش کردم انداختم رو کولم
هانا
یدفعه بلندم کرد داشت میبرد پایین
هانا. چیکاررر میکنییی بزارمممممم پاییییییننننن
جیمین. اههع چقدر وول میزنیییی تخون نخور دیگه
شونشو گاز گرفتم
جیمین. ایی چته وحشی
بردم پایین گذاشتم پایین
جیمین. بفرما خانم وحشی اینم پایین انقدر وول خوردی
لباسمو درست کردم رفتم سمت میز همه بودن
شوگا. نظرتون چیه امروز بعد سال هاا بریم پیک نیک کنار دریا
هانا. نه من باید برم پیش افراد
جیمین. اهه هانا مسخره بازی در نیار دیگههه حالا یبارههه
همه با تعجب ب جیمین نگاه کردن
جیمین. چیههه خیر سرم تغییر کردماا
نمیدونم یهو چم شد دلم درد گرفت گریم گرفت بلند شدم گفتم
هانا. ببخشید من باید برم شما خوش باشید رفتم بالا نشستم رو تخت گریه کردم وایی من یهووو چم شددد هق
جیمین. این یهو چش شد من چیزی گفتم
نامجون. احتمالا اتفاقی براش افتاده من میرم ببینم چی شده
جیمین. میخوای من برم
نامی. نه فعلا با تو اوکی نشده بزار میرم ببینم چشه
جیمین. باش
هانا
نشسته بودم ک نامی اومد داخل
نامی. یهو چت شد کوچولو
هانا. فکنم
نامی. چی شده هانام
هانا. سرمو انداختم پایین گفتم من پ. ریود شدم نامی 🥺پدم ندارم
نامی. دورت بگردم خب چرا گریه میکنی من برادرتم زودتر میگفتی خبب الان میرم برات میخرم
نامی رفت چند دقیقه بعد با ی کیسه اومد داد بهم بازش کردم توش خوراکیم بود لبخندی زدم گونه نامی رو بوس کردم گفت میره بیرون تا کارامو بکنم رفتم تو دستشویی کارامو کردم اومد بیرون ی شکلات برداشتم خوردم رفتم بالکن ک یدفعه جیمین پیشم وایساده بود
هانا. اوففف
جیمین. نامی گفت یکم حالت خوب نیست مشکلات دخترا ووو از این حرفا برات اینو اوردم برات
از دستش گرفتم توش ی عالمهه پاستیل بود
هانا. از کجا میدونی پاستیل دوست دارم
جیمین. دیگه ما خون اشاما همچیو میفهمیم حتی برای عزیز ترین کسامونو
ب روبه رو نگاه کردم جیسو تو بغل شوگا بود جیمین متوجه نگاهم شد
جیمین. اون دوتا واقعا عاشق همن مطمئنا خوشبخت میشن
هانا. اوهوم
جیمین. میشه بیای پیک نیک لطفا
باورم نمیشد جیمین داشت خواهش میکرد لبخند زدم
هانا. باشه میام 🥰
حاضر شدم ی لباس ساحلی کوتاه پوشیدم موهامم باز گذاشتم
وسایلو داشتن میزاشتن تو ماشین نشستم تو ماشین فکر کردم راننده نامیه ولی دیدم نامی پشت نشست
جیمین. خوش اومدی لیدیم
هانا. وایی چرا همه جا تشریف داری
خندید راه افتادیم سمت ساحل وسایلو چیندیم من نشسته بودم بقیه تو اب بودن
جیمین. پاشو تو هم بیا دیگه
هانا. نمیخوامم برو
۴۲.۰k
۰۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.