فیک (??Why you)پارت(16)
جیهوپ: منم حمکرانه قبیله پرندگانم
ا/ت:چقدر نورانی T_T
جیهوپ:(قهقه)
جین:خوب خوب نوبتیم باشه نوبته منه بنده وردواید هندسام هستم کیم سوکجین خوشتیپ جهانی
جیمین:بازم شروع شد
شوگاه:اهوم
جین:واقعا خیلی بی احساسی (ناامیدی)
ا/ت:واقعا هم خوشتیپی توجه نکن به حرفاشون ^ ^
جین:(ذوق)
تهیونگ:خوب ا/ت ...منم یه گرگینم حکمرانه قلمرو گرگینه ها
ا/ت:واو..........
خوب فکر کنم همه منو بشناسید من ا/ت از آشناییتون خوشبختم از آشناییتون
اعضا: ماهم همینطور
ا/ت:راستی امشب اینجا میمونین؟
اعضا:اهوم
تیهونگ:هاننننن؟؟؟؟
مگه قرار نبود فقط یه دیدار کوتاه باشه چی شد؟؟؟
شوگا:ته
تهیونگ:-__-هوفففففف
راستی ا/ت به خونه ها گفتم اتاقتو آماده کنن
ا/ت:ممنون
تهیونگ^ ^
فلش بک به اتاق ا/ت:واقعا شب عجیب غریبی بود
ولی هنوزم باورم نمیشه ....واقعا وجود دارن ......(ول خوردن)
اه اینجوری که میبینم خوابم نمیاد برم یکم هوا بخورم از اتاق اومدم بیرون داشتم میرفتم که از کناریه اتاقی رد شدم فکر کنم اتاق ...چی بود ...آهان جونگ کوک آره همون خوب....وایسادم ...... صدای ناله اومد. یعنی الان چیکا میکنه؟؟حالش بدنشده باشه؟؟.......اه ا/ت ول بده بابا ول بده میخواستم برم که ....صدای ناله ...هوفففف فاک ا/ت فاکککککک
رفتم سمت اتاق درو با احتیاط باز کردم رفتم تو دیدم جونگ کوک رو تخت با بالا تنه لخته (برید مغزاتونو بشورید😂)
یااااا این این چه کوفیته خواستم زود بدم از اتاق بیرون که دوباره صدای نالش اومد وایسادم
حتما مشکلی داره که اینطوری میکنه .رفتم نزدیکش واو چقدر تتو ..ععععععع ا/ت....دستمو گذاشتم رو پیشونیش وایییییی چقدر داغه فوری دستمو برداشتم از رو پیشونیش خیلی سریع از اتاق رفتم بیرون.....اینجور که میبینم با این وضع تبش میمیره
........
خوب خوب بلاخره بعداز سالها ادامه این فیکم گذاشتم
لایک=کامنت
حمایت بیشتر =پارتای بیشتر
ا/ت:چقدر نورانی T_T
جیهوپ:(قهقه)
جین:خوب خوب نوبتیم باشه نوبته منه بنده وردواید هندسام هستم کیم سوکجین خوشتیپ جهانی
جیمین:بازم شروع شد
شوگاه:اهوم
جین:واقعا خیلی بی احساسی (ناامیدی)
ا/ت:واقعا هم خوشتیپی توجه نکن به حرفاشون ^ ^
جین:(ذوق)
تهیونگ:خوب ا/ت ...منم یه گرگینم حکمرانه قلمرو گرگینه ها
ا/ت:واو..........
خوب فکر کنم همه منو بشناسید من ا/ت از آشناییتون خوشبختم از آشناییتون
اعضا: ماهم همینطور
ا/ت:راستی امشب اینجا میمونین؟
اعضا:اهوم
تیهونگ:هاننننن؟؟؟؟
مگه قرار نبود فقط یه دیدار کوتاه باشه چی شد؟؟؟
شوگا:ته
تهیونگ:-__-هوفففففف
راستی ا/ت به خونه ها گفتم اتاقتو آماده کنن
ا/ت:ممنون
تهیونگ^ ^
فلش بک به اتاق ا/ت:واقعا شب عجیب غریبی بود
ولی هنوزم باورم نمیشه ....واقعا وجود دارن ......(ول خوردن)
اه اینجوری که میبینم خوابم نمیاد برم یکم هوا بخورم از اتاق اومدم بیرون داشتم میرفتم که از کناریه اتاقی رد شدم فکر کنم اتاق ...چی بود ...آهان جونگ کوک آره همون خوب....وایسادم ...... صدای ناله اومد. یعنی الان چیکا میکنه؟؟حالش بدنشده باشه؟؟.......اه ا/ت ول بده بابا ول بده میخواستم برم که ....صدای ناله ...هوفففف فاک ا/ت فاکککککک
رفتم سمت اتاق درو با احتیاط باز کردم رفتم تو دیدم جونگ کوک رو تخت با بالا تنه لخته (برید مغزاتونو بشورید😂)
یااااا این این چه کوفیته خواستم زود بدم از اتاق بیرون که دوباره صدای نالش اومد وایسادم
حتما مشکلی داره که اینطوری میکنه .رفتم نزدیکش واو چقدر تتو ..ععععععع ا/ت....دستمو گذاشتم رو پیشونیش وایییییی چقدر داغه فوری دستمو برداشتم از رو پیشونیش خیلی سریع از اتاق رفتم بیرون.....اینجور که میبینم با این وضع تبش میمیره
........
خوب خوب بلاخره بعداز سالها ادامه این فیکم گذاشتم
لایک=کامنت
حمایت بیشتر =پارتای بیشتر
۳۳.۱k
۲۷ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.