خب من اومدم با..اینکه شرطا نرسید ولی من میزارم
Part° 18
$ات.. ات خوبی؟!! خیلی درد داری؟؟
¢هوف هوف(مثلا نفس نفس میزنه)..یاا... نفهمیدم...چطوری...خودمو....رسوندم
_تو اینجا چیکار میکنی؟؟! (تعحب)
¢یاا خو نمیتونم تو این شرایط املیا رو تنها بزارم(اروم ولی صدا دار😂امیدوارم فهمیده باشید)
_تو.. بعدا راجبش حرف میزنی
(اسم دکتر سوهو(همون سوهو خودمون) علامتش ¶)
×سوهو حالش چطوره؟؟؟
÷¢$_سوهو؟؟؟
×اها راستی بچه ها سوهو دوست صمیمی منو اته
(روبه سوهواشاره به بچه ها) جیمین دوست پسرم.. املیا خواهر ات.. تهیونگ و جین برادرند و هم دوست جیمینن
¶خوشبختم.... (دست املیا رو میگیره و بوس میکنه) (اهه چندش) پس شما خواهر ات هستید.. تعریفتونو خیلی شنیدم.. خیلی زیبا تر از تصورمید
$(خنده) ممنون
¢(بچم بدجور داره حرص میخورههه حسابی عصبانیه)
÷اروم باش(اروم میگه)
¢سرش مال من
÷دستاشم مال منه
_نخیر دستاش مال خدمه
÷یاا من زودتر گفتم
_همین که من میگم دستاش مال من بقیش مال تو
÷باشه(ناراضی)
(همه حرفاشونو اروم گفتن جوری که فقط خودشون بشنون)
+یاااا چ زود منو یادتون رفت.... ایییی درد دارممم
چیشد چیکارم کردن
¶درستش اینه چیکارت کردم
تیغو دراوردم و بخیه زدم.. 10 روز طول میکشه جوش بخوره
+اوک مرسی... وایییییی نهههههههه 3 روز دیگه باید طرحو ب جئون بدم
خداااااااا چرااا انقد بدموقع
_تو این شرایط باز ب فکر دیگرانی.. الان فقط باید نگران سلامتی خودت باشی
+تا کی باید وسط بیمارستان باشم؟؟؟....
¶اوو ببخشید حواسم نبود خانم پرستار لطفا اتو ببرید به اتاق VIP
(خلاصه:ات تمام مدتی تو بیمارستان بود بیکار نموند و طرح عمارت جئون رو زد و داد منشی بجاش بهش نشون بده و بابت عدم حضورش عذر خواهی کرد، بچه ها همش بهش سر میزدن، کوک هم یکی دوبار ملاقاتش رفت، 10 روز گذشت و ات کاملا خوب شد)
___________________________________
پایان پارت 18
شرط نمیزارم ولی ممکنه یکم تا پارت بعدی طول بکشه هم امتحان دارم هم نتم کمه
$ات.. ات خوبی؟!! خیلی درد داری؟؟
¢هوف هوف(مثلا نفس نفس میزنه)..یاا... نفهمیدم...چطوری...خودمو....رسوندم
_تو اینجا چیکار میکنی؟؟! (تعحب)
¢یاا خو نمیتونم تو این شرایط املیا رو تنها بزارم(اروم ولی صدا دار😂امیدوارم فهمیده باشید)
_تو.. بعدا راجبش حرف میزنی
(اسم دکتر سوهو(همون سوهو خودمون) علامتش ¶)
×سوهو حالش چطوره؟؟؟
÷¢$_سوهو؟؟؟
×اها راستی بچه ها سوهو دوست صمیمی منو اته
(روبه سوهواشاره به بچه ها) جیمین دوست پسرم.. املیا خواهر ات.. تهیونگ و جین برادرند و هم دوست جیمینن
¶خوشبختم.... (دست املیا رو میگیره و بوس میکنه) (اهه چندش) پس شما خواهر ات هستید.. تعریفتونو خیلی شنیدم.. خیلی زیبا تر از تصورمید
$(خنده) ممنون
¢(بچم بدجور داره حرص میخورههه حسابی عصبانیه)
÷اروم باش(اروم میگه)
¢سرش مال من
÷دستاشم مال منه
_نخیر دستاش مال خدمه
÷یاا من زودتر گفتم
_همین که من میگم دستاش مال من بقیش مال تو
÷باشه(ناراضی)
(همه حرفاشونو اروم گفتن جوری که فقط خودشون بشنون)
+یاااا چ زود منو یادتون رفت.... ایییی درد دارممم
چیشد چیکارم کردن
¶درستش اینه چیکارت کردم
تیغو دراوردم و بخیه زدم.. 10 روز طول میکشه جوش بخوره
+اوک مرسی... وایییییی نهههههههه 3 روز دیگه باید طرحو ب جئون بدم
خداااااااا چرااا انقد بدموقع
_تو این شرایط باز ب فکر دیگرانی.. الان فقط باید نگران سلامتی خودت باشی
+تا کی باید وسط بیمارستان باشم؟؟؟....
¶اوو ببخشید حواسم نبود خانم پرستار لطفا اتو ببرید به اتاق VIP
(خلاصه:ات تمام مدتی تو بیمارستان بود بیکار نموند و طرح عمارت جئون رو زد و داد منشی بجاش بهش نشون بده و بابت عدم حضورش عذر خواهی کرد، بچه ها همش بهش سر میزدن، کوک هم یکی دوبار ملاقاتش رفت، 10 روز گذشت و ات کاملا خوب شد)
___________________________________
پایان پارت 18
شرط نمیزارم ولی ممکنه یکم تا پارت بعدی طول بکشه هم امتحان دارم هم نتم کمه
۷.۷k
۳۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.