اولین تجربه با تو
اولین تجربه با تو
پارت ۲
(صبح)
کیونگ
پاشدم.ساعت ۶:۳۰ بود. لباسام رو برداشتم و به سمت حموم رفتم.بعد از یه حموم نیم ساعته لباسام رو پوشیدم و بعد از بستن موهام رفتم پایین
-صبح بخیر
پ.ک.ی م.ک.ی.:صبح بخیر دخترم
بعد از خوردن صبحونه به سمت شرکت حرکت کردم. وقتی وارد دفتر شدم و نشستم منشیم در زد
منشی.ک.ی:اجازه دارم بیام داخل؟
-بیا تو
منشی.ک.ی:خانم قرار امروز افتاد ساعت ۶
-فهمیدم.میتونی بری
منشی.ک.ی:با اجازه
-وقتی که منشیم رفت گفتم چند دقیقه استراحت کنم.از میز فاصله گرفتم و از پنجره بزرگ دفترم به بیرون نگاه کردم.این اولین باری بود که داشتم با یه برند دیگه همکاری میکردم یکم. بعد از کمی استراحت دوباره سراغ کار رفتم.نهار رو خونه نرفتم و بیرون یه چیزی خوردم و بعد دوباره برگشتم به شرکت که زمان گذشت و ساعت شد شیش و در اتاق زده شد و با کسی که دیدم تعجب کردم.
اون.............
پارت ۲
(صبح)
کیونگ
پاشدم.ساعت ۶:۳۰ بود. لباسام رو برداشتم و به سمت حموم رفتم.بعد از یه حموم نیم ساعته لباسام رو پوشیدم و بعد از بستن موهام رفتم پایین
-صبح بخیر
پ.ک.ی م.ک.ی.:صبح بخیر دخترم
بعد از خوردن صبحونه به سمت شرکت حرکت کردم. وقتی وارد دفتر شدم و نشستم منشیم در زد
منشی.ک.ی:اجازه دارم بیام داخل؟
-بیا تو
منشی.ک.ی:خانم قرار امروز افتاد ساعت ۶
-فهمیدم.میتونی بری
منشی.ک.ی:با اجازه
-وقتی که منشیم رفت گفتم چند دقیقه استراحت کنم.از میز فاصله گرفتم و از پنجره بزرگ دفترم به بیرون نگاه کردم.این اولین باری بود که داشتم با یه برند دیگه همکاری میکردم یکم. بعد از کمی استراحت دوباره سراغ کار رفتم.نهار رو خونه نرفتم و بیرون یه چیزی خوردم و بعد دوباره برگشتم به شرکت که زمان گذشت و ساعت شد شیش و در اتاق زده شد و با کسی که دیدم تعجب کردم.
اون.............
۳.۱k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.