«شعر از خودم»
«شعر از خودم»
ای جان جانان جان جان،آمد خبر زان کاروان*
شوری به پا شد در جهان،از خاکیان تا کهکشان*
برپا کنید ای عاشقان،جشنی سروری بس گران*
چشمک زنان شد آسمان،آن ماه تابان خوش رسید*
چشم انتظاری شد تمام،دوری به سر شد والسلام*
بلبل ز گل داده پیام،بوی خوش از گل بر مشام*
درد درون شد التیام،غصه ز دل برداشت گام*
آن دلبر والا مقام، آمد،بیامد روز عید*
شد موسم جشن و طرب،آتش بزن بر جان شب*
ساقی سراسر لب به لب،پر کن سبو آمد سبب*
پر کن بده هر کس طلب ، کرده از آن آسوده تب*
غوغا به پا شد،شد عجب،هر کس چنین دید و شنید*
هر گوشه جشنی شد به پا،هر محفلی شد باصفا*
هر عاشقی شد باوفا،هر کافری شد باخدا*
از سینه غم گشته جدا،از کینه دل گشته رها*
از دیده آن دردانه ها،رفتند و کس دیگر ندید*
سرسبز شد دشت و دمن،بشکفته غنچه در چمن*
رونق گرفته انجمن،نو گشته آئین کهن *
لالی چه خوش گوید سخن،زیرا که یار آمد وطن*
خوش باشد از این آمدن،در بهترین عید سعید*
«قالب شعر مسمط،لطفا نظر دهید»
هر روزتان نوروز،نوروزتان پیروز.
ای جان جانان جان جان،آمد خبر زان کاروان*
شوری به پا شد در جهان،از خاکیان تا کهکشان*
برپا کنید ای عاشقان،جشنی سروری بس گران*
چشمک زنان شد آسمان،آن ماه تابان خوش رسید*
چشم انتظاری شد تمام،دوری به سر شد والسلام*
بلبل ز گل داده پیام،بوی خوش از گل بر مشام*
درد درون شد التیام،غصه ز دل برداشت گام*
آن دلبر والا مقام، آمد،بیامد روز عید*
شد موسم جشن و طرب،آتش بزن بر جان شب*
ساقی سراسر لب به لب،پر کن سبو آمد سبب*
پر کن بده هر کس طلب ، کرده از آن آسوده تب*
غوغا به پا شد،شد عجب،هر کس چنین دید و شنید*
هر گوشه جشنی شد به پا،هر محفلی شد باصفا*
هر عاشقی شد باوفا،هر کافری شد باخدا*
از سینه غم گشته جدا،از کینه دل گشته رها*
از دیده آن دردانه ها،رفتند و کس دیگر ندید*
سرسبز شد دشت و دمن،بشکفته غنچه در چمن*
رونق گرفته انجمن،نو گشته آئین کهن *
لالی چه خوش گوید سخن،زیرا که یار آمد وطن*
خوش باشد از این آمدن،در بهترین عید سعید*
«قالب شعر مسمط،لطفا نظر دهید»
هر روزتان نوروز،نوروزتان پیروز.
۱.۶k
۲۹ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۸۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.