عشق در نفرت
p8
اومد سمتم خیلی عصبی بود
+جیمی..
محکم زد تو گوشم...جوری که گوشه لبم پاره شد و خون اومد..دستمو گذاشتم روی لپم و با بغض نگاش کردم
÷قیافه مظلومارو به خودت نگیرررر...میدونی امشب بابا منو بخاطر تو کتک زددددد میدونی یا نهههه جواب بدههه
+م..من..متاسفم
÷تاسفت به چه درد من میخوره هااااا...هرزه شدییییی البته بودی..با کوک لاس میزنییی هاااا...پدره بد بختو بگو از نگرانی داشت میمرد..تو رفته بودی دنبال هرزه بازیات..با توام چرا لال شدییی
+من..من واقعا متاسفم..گم شده بودم(گریه)
÷برو گمشو داخل
اشکامو پاک کردم لپم انقد سوز نیداد اگه بش دست میزدم درد میگرفت..با حرفاش قلبم برای هزارمین بار تیکه تیکه شد..رفتم داخل..پدرم تا منو دید دویید سمتم..منتظر بودم بزنم..که توی بغل گرمی فرو رفتم...ازم جداشد
=میسو..میسو دخترم خوبی؟؟؟؟چیزیت نشده؟ سالمی؟کسی که اذیتت نکرد؟
+ابا..من خوبم
=چرا یه طرف لپت قرمزه؟جیمین زده نه؟دستم بهش برسه میدو..
+اباا..جیمین نبود..خودم زدم
=بهم بگو چی شده..دروغ نشنوماا
+خب از مدرسه اومدم که جیمین رسوندم خونه وقتی رسیدم وایسادم اون بره..بعدش..بعد..من....
=تو چی بعدش چی شد؟؟
+اها...خب دوست پسرم زنگ زد..و رفتم باهاش سر قرار..بعدش برگشتم خونه ولی گم شد..
دوباره سوزشیو احساس کردم..
=انقد خیره سر شدی که میری بدون اطلاع من سر قراررررر هااااااا باتوام میسووووو جواب منو بده احمقق
+ابا..من..
=خفه شووو...میدونی برادرتو بخاطرتو زدم..میدونی یا نهههه...برو گمشو از جلوش چشمام اون ور..برو خونه دوست پسرت..حق نداری بیای خونه..بروووووو
+باشه میرم(بغض شدید)
از خونه رفتم بیرون..دم در جیمینو دیدم..
+جیمینا..من معذرت میخوام
÷بهش گفتی نه؟..هه..گفتی تقصیر من بود از یه هرزه بعیدم نیست
+خب در هر صورت متاسفم
÷گمشو
از کنارم رد شد و رفت...دیگه نتونستم بغضمو کنترل کنم..دوییدم بیرون..همینجوری توی خیابونا میگشتم و گریه میکردم..اشکام بند نمیومد..بارون شرو به باریدن کرد...نشستم روی صندلی پارک زانو هامو بغل کردم و چشمامو بستم.....
.
.
با صدا های بالا سرم بیدار شدم...روی نیمکت خوابم برده بود..
€دخترم خوبی؟
+بله خوبم
پاشدم که دیدم دم نیمکت پره پوله..انقد بد بخت شدم که مردم فک میکنن یه ادمه بی کسم و جای خواب ندارم..حقم دارن..پاشدم رفتم مدرسه لباسام خیس بودن..با همونا رفتم سره کلاس مث شلخته ها بودم..موهام خیس بود..لباسامم خیس بود..سوییشرت تنم بود و لباس زیرم معلوم نبود زیپشو کشیدم بالا و رفتم تو کلاس..میخواستم برم بشینم که...
اومد سمتم خیلی عصبی بود
+جیمی..
محکم زد تو گوشم...جوری که گوشه لبم پاره شد و خون اومد..دستمو گذاشتم روی لپم و با بغض نگاش کردم
÷قیافه مظلومارو به خودت نگیرررر...میدونی امشب بابا منو بخاطر تو کتک زددددد میدونی یا نهههه جواب بدههه
+م..من..متاسفم
÷تاسفت به چه درد من میخوره هااااا...هرزه شدییییی البته بودی..با کوک لاس میزنییی هاااا...پدره بد بختو بگو از نگرانی داشت میمرد..تو رفته بودی دنبال هرزه بازیات..با توام چرا لال شدییی
+من..من واقعا متاسفم..گم شده بودم(گریه)
÷برو گمشو داخل
اشکامو پاک کردم لپم انقد سوز نیداد اگه بش دست میزدم درد میگرفت..با حرفاش قلبم برای هزارمین بار تیکه تیکه شد..رفتم داخل..پدرم تا منو دید دویید سمتم..منتظر بودم بزنم..که توی بغل گرمی فرو رفتم...ازم جداشد
=میسو..میسو دخترم خوبی؟؟؟؟چیزیت نشده؟ سالمی؟کسی که اذیتت نکرد؟
+ابا..من خوبم
=چرا یه طرف لپت قرمزه؟جیمین زده نه؟دستم بهش برسه میدو..
+اباا..جیمین نبود..خودم زدم
=بهم بگو چی شده..دروغ نشنوماا
+خب از مدرسه اومدم که جیمین رسوندم خونه وقتی رسیدم وایسادم اون بره..بعدش..بعد..من....
=تو چی بعدش چی شد؟؟
+اها...خب دوست پسرم زنگ زد..و رفتم باهاش سر قرار..بعدش برگشتم خونه ولی گم شد..
دوباره سوزشیو احساس کردم..
=انقد خیره سر شدی که میری بدون اطلاع من سر قراررررر هااااااا باتوام میسووووو جواب منو بده احمقق
+ابا..من..
=خفه شووو...میدونی برادرتو بخاطرتو زدم..میدونی یا نهههه...برو گمشو از جلوش چشمام اون ور..برو خونه دوست پسرت..حق نداری بیای خونه..بروووووو
+باشه میرم(بغض شدید)
از خونه رفتم بیرون..دم در جیمینو دیدم..
+جیمینا..من معذرت میخوام
÷بهش گفتی نه؟..هه..گفتی تقصیر من بود از یه هرزه بعیدم نیست
+خب در هر صورت متاسفم
÷گمشو
از کنارم رد شد و رفت...دیگه نتونستم بغضمو کنترل کنم..دوییدم بیرون..همینجوری توی خیابونا میگشتم و گریه میکردم..اشکام بند نمیومد..بارون شرو به باریدن کرد...نشستم روی صندلی پارک زانو هامو بغل کردم و چشمامو بستم.....
.
.
با صدا های بالا سرم بیدار شدم...روی نیمکت خوابم برده بود..
€دخترم خوبی؟
+بله خوبم
پاشدم که دیدم دم نیمکت پره پوله..انقد بد بخت شدم که مردم فک میکنن یه ادمه بی کسم و جای خواب ندارم..حقم دارن..پاشدم رفتم مدرسه لباسام خیس بودن..با همونا رفتم سره کلاس مث شلخته ها بودم..موهام خیس بود..لباسامم خیس بود..سوییشرت تنم بود و لباس زیرم معلوم نبود زیپشو کشیدم بالا و رفتم تو کلاس..میخواستم برم بشینم که...
۹.۷k
۱۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.