پارت ۲۰ رویای حقیقی 😍
+هیچی چیز خاصی نیس فقط............
_فقط چی ؟
+ته واسم پاپوش درست کردن
و دقیق زدم زیر گریه دیگه نمیتونستم جلو اشکامو بگیرم
_کی؟چی؟ کجا؟ چجوری؟؟؟😳
اومد و بغلم کرد
_اروم باش....... اروم .......... بیبی خواهش میکنم گریه نکن
گریم بند اومد و الان تبدیل شده بود به هق هق
_خب الان برام توضیح بده ببینم چی شده ؟
+دیروز سوبین بهم پیام دادو گفت نیام کمپانی تا چند روز منم پرسیدم چرا ؟
گفت دیروز که داشته از جلوی اتاق پی دی نیم رد میشده شنیده که ینفر داره راجب من حرف میزنه اونم خوب دقت کرده و موجه شده که سه اون داره راجب من به پی دی نیم بد میگه و کلی چرت و پرت سر هم میکنه
_کی؟سه اون ؟
+ اره کارمند بخش ترجمه
_خب چرا اینکارو کرده ؟
+تو داری از من میپرسی ؟
_اشکالی نداره باهم حلش میکنیم
+😞
سرم انداخته بودم پایین که تهیونگ دستشو برد زیر چونم و سرمو بلند کرد
_نبینم سرت پایین باشه
_گفتم که حلش میکنیم ،تو نگران نباش
_خب بریم بیرون ؟
+الان؟
_اره من بیرون منتظرتم توهم رئیس بیمارستان بدیچون و بیا پایین
این جمله رو گفت و پیشونیمو بوسید و رفت
من موندم جای خالی تهیونگ
لایکارو ببرید بالا تا ادامشو آپ کنم😘
_فقط چی ؟
+ته واسم پاپوش درست کردن
و دقیق زدم زیر گریه دیگه نمیتونستم جلو اشکامو بگیرم
_کی؟چی؟ کجا؟ چجوری؟؟؟😳
اومد و بغلم کرد
_اروم باش....... اروم .......... بیبی خواهش میکنم گریه نکن
گریم بند اومد و الان تبدیل شده بود به هق هق
_خب الان برام توضیح بده ببینم چی شده ؟
+دیروز سوبین بهم پیام دادو گفت نیام کمپانی تا چند روز منم پرسیدم چرا ؟
گفت دیروز که داشته از جلوی اتاق پی دی نیم رد میشده شنیده که ینفر داره راجب من حرف میزنه اونم خوب دقت کرده و موجه شده که سه اون داره راجب من به پی دی نیم بد میگه و کلی چرت و پرت سر هم میکنه
_کی؟سه اون ؟
+ اره کارمند بخش ترجمه
_خب چرا اینکارو کرده ؟
+تو داری از من میپرسی ؟
_اشکالی نداره باهم حلش میکنیم
+😞
سرم انداخته بودم پایین که تهیونگ دستشو برد زیر چونم و سرمو بلند کرد
_نبینم سرت پایین باشه
_گفتم که حلش میکنیم ،تو نگران نباش
_خب بریم بیرون ؟
+الان؟
_اره من بیرون منتظرتم توهم رئیس بیمارستان بدیچون و بیا پایین
این جمله رو گفت و پیشونیمو بوسید و رفت
من موندم جای خالی تهیونگ
لایکارو ببرید بالا تا ادامشو آپ کنم😘
۱۱.۱k
۰۶ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.