پارت ⁹اخر
ویو
صبح با دل درد بدی از خواب بیدار شدم یاد دیشب افتادم خجالت کشیدم اوففف رفتم حموم داشتم موهام خوش میکردم که دیدم جیمین بیدار شد
اوم کی بیدار شدی
آره خوبی
بدک نیستم از کارای دیشب تو
مگه بده بچه داشتن
بسههععع
باش
خوب من باید برم کلی کار دارم برا شرکت
میگم جیمین
بله؟؟
باید با مامانم آشنا شی هنوز دیدش نرفتم توهم همينطور
بهش فک میکنم کی بریم
ایول ممنون
بای
بایی
خلاصه
ات جیمین به دیدن خوانوادش رفتن خیلی خوشحال شد بعد از اون روز جیمین از ات خواستگاری کرد یه بچه به اسم میا به دنیا آوردن
تمامممم
صبح با دل درد بدی از خواب بیدار شدم یاد دیشب افتادم خجالت کشیدم اوففف رفتم حموم داشتم موهام خوش میکردم که دیدم جیمین بیدار شد
اوم کی بیدار شدی
آره خوبی
بدک نیستم از کارای دیشب تو
مگه بده بچه داشتن
بسههععع
باش
خوب من باید برم کلی کار دارم برا شرکت
میگم جیمین
بله؟؟
باید با مامانم آشنا شی هنوز دیدش نرفتم توهم همينطور
بهش فک میکنم کی بریم
ایول ممنون
بای
بایی
خلاصه
ات جیمین به دیدن خوانوادش رفتن خیلی خوشحال شد بعد از اون روز جیمین از ات خواستگاری کرد یه بچه به اسم میا به دنیا آوردن
تمامممم
۸.۳k
۲۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.