دیشب چقدر دلتنگت بودم..
دیشب چقدر دلتنگت بودم..
شب با چشمان خیس به خواب رفتم؛
صبح که چشمانم را باز کردم...
اسمان چقدر بغض داشت؛
تو رفته بودی..
رفتنی بدون بازگشت به آسمانها
گویا خدا به ستوه امده بود از تنهایی..
که تو آسمانی شدی
انگار باران دیشب اشکهای خدا بود...
تو نیستی
و من هر شب با چشمان بارانی به خواب میروم..
شب با چشمان خیس به خواب رفتم؛
صبح که چشمانم را باز کردم...
اسمان چقدر بغض داشت؛
تو رفته بودی..
رفتنی بدون بازگشت به آسمانها
گویا خدا به ستوه امده بود از تنهایی..
که تو آسمانی شدی
انگار باران دیشب اشکهای خدا بود...
تو نیستی
و من هر شب با چشمان بارانی به خواب میروم..
۱.۶k
۰۳ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.