پارت ۱۱ fake love
پارت ۱۱ fake love
ویو ا/ت
صبح با دل درد شدیدی از خواب بیدار شدم به اطرافم نگاه کردم دیدم لباس تنمه و جونگ کوک هم لباس تنشه و ملافه عوض شده چیزی یادم نمیومد که با یاد آوری دیشب شروع کردن گریه کردن ا/ت پاهاشو بغل کرد و سرشو گذاشت رو پا هاش
ا/ت: هق هق
کوک از خواب بیدار شد
کوک: چی شده؟
کوک با یاد آوری دیشب به ا/ت نگاه کرد
ا/ت: هق خیلی بدی عوضی هق هق
کوک: چیه مگه گریه کردن داره؟ خو مال من شدی دیگه
ا/ت: هق هق من باکره بودم تو دخترونگیمو ازم گرفتی هق هق خیلی بدی هق هق
کوک: تو باکره بودی؟
ا/ت: هق هق من از اون هرزه هایی که باهاشون دوست هق هق هستی نیستممممم(داد و گریه)
کوک رفت سمت ا/ت خواست بغلش کنه که ا/ت از روی تخت پاشد و گفت
ا/ا: هق هق عوضیییییی برو از خونه ام گمشووووو(داد گریه)
کوک: یااااا خودت کردی گفتم نرو به اون بار
ا/ت افتاد زمین و دوباره پاهاش بغل کرد و به تخت تکیه داد و شروع کرد به گریه کردن بد تر
ا/ت: حرومزادههههه هق هق من این همه سال باکره بودم که تو دخترونگیمو ازم بگیرییییی؟؟؟؟؟ حرومزادههههه گمشووووووو (داد و گریه)
کوک رفت سمت ا/ت خواست بهش دست بزنه که ا/ت پس کشید و گفت
ا/ت: نمیخوام بهم دست بزنی هق هق تو یه حرومزاده هستییییی
کوک صبرش لبریز شد و به زور ا/ت رو کشید بغلش
ا/ت: هق هق ولم کنننننننن من دیگه همون دختر کیوت نیستم تو همه چیزمو ازم گرفتیییییییی میخواستم خودکشی کنم نزاشتیییییییی شاید میدونستی جیمین و جنی برام نقشه درست کرده و چیزی نمیگفتی از اون بد تر دیگه من همون دختره نیستممممم هق هق ولم کنننننن
کوک: نه ا/ت من نمیدونستم اونا اینجوری چیزا کرده و شاید اونا
میخواستم تورو بخندونن هوم؟
ا/ت هی به کوک مشت میزد ولی کوک ولش نمیکرد
ا/ت: ولم کنننننن برو فقط بروووو هق هق نمیخوام ریختتو ببینم ازم دور بموننننن
کوک: اصلا میدونی خوب کاری کردم اگه دوباره میشد دوباره میکردمت
ا/ت: بروووووووووووو(جیغغغغغغغغ)
کوک پاشد رفت سمت در و گفت
کوک: خوب حالا که مال منی کسی هم جرئت نداره به اموال من دست بزنه میرم برات دارو بخرم بیام بیب
ا/ت: نمیخواممممم فقط برو هق هق
کوک رفت وقتی از داروخانه برگشت با صحنه ای که دید خشمش زد که یهو.....
هر هر هر کرم دارم مگه زورههههه؟؟؟ کرم دارم دیگهههه 😈😂 شرط پارت بعدی 40 لایک 40 کامنت
ویو ا/ت
صبح با دل درد شدیدی از خواب بیدار شدم به اطرافم نگاه کردم دیدم لباس تنمه و جونگ کوک هم لباس تنشه و ملافه عوض شده چیزی یادم نمیومد که با یاد آوری دیشب شروع کردن گریه کردن ا/ت پاهاشو بغل کرد و سرشو گذاشت رو پا هاش
ا/ت: هق هق
کوک از خواب بیدار شد
کوک: چی شده؟
کوک با یاد آوری دیشب به ا/ت نگاه کرد
ا/ت: هق خیلی بدی عوضی هق هق
کوک: چیه مگه گریه کردن داره؟ خو مال من شدی دیگه
ا/ت: هق هق من باکره بودم تو دخترونگیمو ازم گرفتی هق هق خیلی بدی هق هق
کوک: تو باکره بودی؟
ا/ت: هق هق من از اون هرزه هایی که باهاشون دوست هق هق هستی نیستممممم(داد و گریه)
کوک رفت سمت ا/ت خواست بغلش کنه که ا/ت از روی تخت پاشد و گفت
ا/ا: هق هق عوضیییییی برو از خونه ام گمشووووو(داد گریه)
کوک: یااااا خودت کردی گفتم نرو به اون بار
ا/ت افتاد زمین و دوباره پاهاش بغل کرد و به تخت تکیه داد و شروع کرد به گریه کردن بد تر
ا/ت: حرومزادههههه هق هق من این همه سال باکره بودم که تو دخترونگیمو ازم بگیرییییی؟؟؟؟؟ حرومزادههههه گمشووووووو (داد و گریه)
کوک رفت سمت ا/ت خواست بهش دست بزنه که ا/ت پس کشید و گفت
ا/ت: نمیخوام بهم دست بزنی هق هق تو یه حرومزاده هستییییی
کوک صبرش لبریز شد و به زور ا/ت رو کشید بغلش
ا/ت: هق هق ولم کنننننننن من دیگه همون دختر کیوت نیستم تو همه چیزمو ازم گرفتیییییییی میخواستم خودکشی کنم نزاشتیییییییی شاید میدونستی جیمین و جنی برام نقشه درست کرده و چیزی نمیگفتی از اون بد تر دیگه من همون دختره نیستممممم هق هق ولم کنننننن
کوک: نه ا/ت من نمیدونستم اونا اینجوری چیزا کرده و شاید اونا
میخواستم تورو بخندونن هوم؟
ا/ت هی به کوک مشت میزد ولی کوک ولش نمیکرد
ا/ت: ولم کنننننن برو فقط بروووو هق هق نمیخوام ریختتو ببینم ازم دور بموننننن
کوک: اصلا میدونی خوب کاری کردم اگه دوباره میشد دوباره میکردمت
ا/ت: بروووووووووووو(جیغغغغغغغغ)
کوک پاشد رفت سمت در و گفت
کوک: خوب حالا که مال منی کسی هم جرئت نداره به اموال من دست بزنه میرم برات دارو بخرم بیام بیب
ا/ت: نمیخواممممم فقط برو هق هق
کوک رفت وقتی از داروخانه برگشت با صحنه ای که دید خشمش زد که یهو.....
هر هر هر کرم دارم مگه زورههههه؟؟؟ کرم دارم دیگهههه 😈😂 شرط پارت بعدی 40 لایک 40 کامنت
۱۶۴.۲k
۲۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.