پارت 6 عشقِ شِکَست خورده
پارت 6 عشقِ شِکَست خورده
ا.ت ویو: خابببب پیش به سوی حماممممم.
ات رفت حموم کرد و اومد بیرون یه لباس خیلی زیبا پوشید (عکسش رو میزارم)
ویو ات: از حموم اومدم بیرون یه لباس زیبا پوشیدم و یه ارایش ملایم کردم. چون موهام بلند بود اتوش کردم و یه روبان همرنگ لباسم پوشیدم رفتم پایین منتظر جونگکوک موندم.
(چند مین بعد)
ویو کوک: خاببب برم دنبال ات که بریم بار
ویو ات: همینجوری نشسته بودم که یهو گوشیم زنگ خورد دیدم کوکه زود جواب دادم
ات: سلام کوکیییییی
کوک: سلام عشقمممم. زود بیا پایین
ات: چشمم الان میام
ات رفت تو ماشین پیش کوک.
کوک: عههههه چه خوشمل شدییییی
ات: من خوشمل بودم😌😌
کوک: خیر نبودیی
ات: عهههه اینجوریههه پس منم قهلم😌🥺
کوک: باشه حالا قهر نکن 🥺🥺
ات: باشه🙂🥺
کوک:(خنده خرگوشی🐰)
ات و کوک راه افتادن سمت بار و بعد از چند مین رسیدن به بار و کوک در رو واسه ات باز کرد
کوک: بفرمایید لیدی
ات: چشم مِستِر
کوک و ات وارد بار شدن کوک خیلی مست کرده بود ولی ات اصلا انگار نه انگار که اومده بار😂( اصن مست نکرد)
کوک: بیب من میرم توالت و زود میام.(تلو تلو خوران)
ات: اوک زود بیا
کوک: چَشممم
ات:همینجوری نشسته بودم که یهو یه پسر خیلی خیلی ژزاب اومد پیشم(بچم رو میگه(جیمین)
جیمین:........
خابببب ببخشید دیر شد 🥺🥺💜
🥺🥺🥺💜💜
فعلا بایییی💜💜
ا.ت ویو: خابببب پیش به سوی حماممممم.
ات رفت حموم کرد و اومد بیرون یه لباس خیلی زیبا پوشید (عکسش رو میزارم)
ویو ات: از حموم اومدم بیرون یه لباس زیبا پوشیدم و یه ارایش ملایم کردم. چون موهام بلند بود اتوش کردم و یه روبان همرنگ لباسم پوشیدم رفتم پایین منتظر جونگکوک موندم.
(چند مین بعد)
ویو کوک: خاببب برم دنبال ات که بریم بار
ویو ات: همینجوری نشسته بودم که یهو گوشیم زنگ خورد دیدم کوکه زود جواب دادم
ات: سلام کوکیییییی
کوک: سلام عشقمممم. زود بیا پایین
ات: چشمم الان میام
ات رفت تو ماشین پیش کوک.
کوک: عههههه چه خوشمل شدییییی
ات: من خوشمل بودم😌😌
کوک: خیر نبودیی
ات: عهههه اینجوریههه پس منم قهلم😌🥺
کوک: باشه حالا قهر نکن 🥺🥺
ات: باشه🙂🥺
کوک:(خنده خرگوشی🐰)
ات و کوک راه افتادن سمت بار و بعد از چند مین رسیدن به بار و کوک در رو واسه ات باز کرد
کوک: بفرمایید لیدی
ات: چشم مِستِر
کوک و ات وارد بار شدن کوک خیلی مست کرده بود ولی ات اصلا انگار نه انگار که اومده بار😂( اصن مست نکرد)
کوک: بیب من میرم توالت و زود میام.(تلو تلو خوران)
ات: اوک زود بیا
کوک: چَشممم
ات:همینجوری نشسته بودم که یهو یه پسر خیلی خیلی ژزاب اومد پیشم(بچم رو میگه(جیمین)
جیمین:........
خابببب ببخشید دیر شد 🥺🥺💜
🥺🥺🥺💜💜
فعلا بایییی💜💜
۱۰.۳k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.