پارت 4
پارت 4
تق تق تق(صدای در)
جین:بیا تو(سرد)
بادیگارد:قربان
جین:بگو چیشده
بادیگارد:خانم یونا تشریف آوردن
جین:اوففف باز این امد خیلی خوب باشه تو میتونی بری
بادیگارد:تعظیم کرد و رفت)
ات:ارباب یونا کیه؟
جین:جین صدام میکنی نه ارباب بعدم بخاطر شرکت پدرم مجبور بودم یه مدتی باهاش دیت برم الان اون عاشقمه ولی من نه
ات:ناراحت شد)
جین:وایسا ببینمت چرا ناراحت شدی؟
ات:هیچی نیست
جین:ببین ات من اصلا دوسش ندارم الانم بیای بگی بیا کات کنیم بخاطرش من هرگز قبول نمیکنم فهمیدی؟
ات:اوهوم
جین:خوبه....بیب حالا برو لباسی که رو تخت گذاشتم رو بپوش بعد بیا پایین پیشم بمون
عکس لباس رو میزارم)
ات:اوکی
جین:از اتاق امد بیرون و به سمت هال رفت)
یونا:سلام عشقمممم(بغلش کرد)
جین:سلام....(از بغلش درش آورد)
یونا:یااا ددی چرا پسم میزنی(لوس)
جین:مگه من صدبار بهت نگفتم ددی صدام نکن
نکته:جین به غیر از ات با همه سرد رفتار میکنه)
یونا:عشقم سرد نباش دیگه
جین:خانم یونا منو اینجوری نبین که هیچکاری نمیکنم خیلی آروم وایستادم من تو کل جهان معروف به ارباب خشنم پس روی عصابم نرو
یونا:ولی برای من یه ددی خشن هستی
صدای کفش امد)
جین:(سربرگردوند و دید ات امد)عه بیبی چقدر خوشگل شدی
ات:مرسی عشقم(لبخند)
جین:ات رو بغل کرد)
یونا:این دختره کیه؟
جین:دوست دخترمه(به چشمای ات نگاه میکنه)
یونا:یعنی تو داری بهم خیانت میکنی؟(اشک)
تق تق تق(صدای در)
جین:بیا تو(سرد)
بادیگارد:قربان
جین:بگو چیشده
بادیگارد:خانم یونا تشریف آوردن
جین:اوففف باز این امد خیلی خوب باشه تو میتونی بری
بادیگارد:تعظیم کرد و رفت)
ات:ارباب یونا کیه؟
جین:جین صدام میکنی نه ارباب بعدم بخاطر شرکت پدرم مجبور بودم یه مدتی باهاش دیت برم الان اون عاشقمه ولی من نه
ات:ناراحت شد)
جین:وایسا ببینمت چرا ناراحت شدی؟
ات:هیچی نیست
جین:ببین ات من اصلا دوسش ندارم الانم بیای بگی بیا کات کنیم بخاطرش من هرگز قبول نمیکنم فهمیدی؟
ات:اوهوم
جین:خوبه....بیب حالا برو لباسی که رو تخت گذاشتم رو بپوش بعد بیا پایین پیشم بمون
عکس لباس رو میزارم)
ات:اوکی
جین:از اتاق امد بیرون و به سمت هال رفت)
یونا:سلام عشقمممم(بغلش کرد)
جین:سلام....(از بغلش درش آورد)
یونا:یااا ددی چرا پسم میزنی(لوس)
جین:مگه من صدبار بهت نگفتم ددی صدام نکن
نکته:جین به غیر از ات با همه سرد رفتار میکنه)
یونا:عشقم سرد نباش دیگه
جین:خانم یونا منو اینجوری نبین که هیچکاری نمیکنم خیلی آروم وایستادم من تو کل جهان معروف به ارباب خشنم پس روی عصابم نرو
یونا:ولی برای من یه ددی خشن هستی
صدای کفش امد)
جین:(سربرگردوند و دید ات امد)عه بیبی چقدر خوشگل شدی
ات:مرسی عشقم(لبخند)
جین:ات رو بغل کرد)
یونا:این دختره کیه؟
جین:دوست دخترمه(به چشمای ات نگاه میکنه)
یونا:یعنی تو داری بهم خیانت میکنی؟(اشک)
۱.۵k
۲۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.