scenario
وقتی داشتین کیس میرفتین و کیس مارک میزاشتین مامانت میاد تو اتاق
نامجون : خجالت میکشه و لپاش قرمز میشه و ب تو زل میزنه
ات : عام مامان چیزی میخای
م ات : نه ببخشید ادامه بدین
نامجون : ببین ما اینجا امنیت نداریم پاشو بریم خونه اونجا راحت تر میتونم کارمو انجام بدم
___
جین : سریع ازت فاصله میگیره
م ات : او شرمنده ادامه بدین
جین : چرا درو قفل نکردی
ات : من چمدونستم مامانم بدون در زدن بیاد تو
___
یونگی : ازت جدا میشه
م ات : او واقعن معذرت ب کارتون برسید
یونگی : میره درو قفل میکنه و روت خیمه میزنه
___
جی هوپ : خودشو میزنه ب اون راه
_ خب ات چیکارم داشتی
م ات : میخنده و میره بیرون
+ یا چرا اینجوری کردی تابلو تر شد
_ شرمنده امیدم
___
جیمین : او او لبشو گاز میگیره و نگات میکنه
م ات : بدون گفتن حرفی میره بیرون
جیمین : بیب مامانت از کیس مارکای گردنت فهمید قراره نوه دار بشه
___
تهیونگ: میخنده و نگات میکنه
ات : مامان ؟ چشم قره و حرصی
م ات : ببخشید مزاحم کارتون شدم و میره
تهیونگ: وقتی حرص میخوری خیلی خواستنی تر میشی بیبی
___
جونگ کوک : اوه ات مامانت اومد
ات : ....... خجالت میکشه
جونگ کوک : مامان جان شرمنده ولی ات یکمی معذب شده میشه تنهامون بزارین
م ات : عا ببخشید ب کارتون برسین میره
ات : میزنی ب بازوش این چ حرفی بود
جونگ کوک : واقعیتو گفتم و دوباره میبوستت
امید وارم خوشت بیاد بیب
نامجون : خجالت میکشه و لپاش قرمز میشه و ب تو زل میزنه
ات : عام مامان چیزی میخای
م ات : نه ببخشید ادامه بدین
نامجون : ببین ما اینجا امنیت نداریم پاشو بریم خونه اونجا راحت تر میتونم کارمو انجام بدم
___
جین : سریع ازت فاصله میگیره
م ات : او شرمنده ادامه بدین
جین : چرا درو قفل نکردی
ات : من چمدونستم مامانم بدون در زدن بیاد تو
___
یونگی : ازت جدا میشه
م ات : او واقعن معذرت ب کارتون برسید
یونگی : میره درو قفل میکنه و روت خیمه میزنه
___
جی هوپ : خودشو میزنه ب اون راه
_ خب ات چیکارم داشتی
م ات : میخنده و میره بیرون
+ یا چرا اینجوری کردی تابلو تر شد
_ شرمنده امیدم
___
جیمین : او او لبشو گاز میگیره و نگات میکنه
م ات : بدون گفتن حرفی میره بیرون
جیمین : بیب مامانت از کیس مارکای گردنت فهمید قراره نوه دار بشه
___
تهیونگ: میخنده و نگات میکنه
ات : مامان ؟ چشم قره و حرصی
م ات : ببخشید مزاحم کارتون شدم و میره
تهیونگ: وقتی حرص میخوری خیلی خواستنی تر میشی بیبی
___
جونگ کوک : اوه ات مامانت اومد
ات : ....... خجالت میکشه
جونگ کوک : مامان جان شرمنده ولی ات یکمی معذب شده میشه تنهامون بزارین
م ات : عا ببخشید ب کارتون برسین میره
ات : میزنی ب بازوش این چ حرفی بود
جونگ کوک : واقعیتو گفتم و دوباره میبوستت
امید وارم خوشت بیاد بیب
۱۰.۲k
۲۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.