مافیای بزرگ
𝐛𝐢𝐠 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚
𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟐𝟑
+تو نمیخوری؟
_نه چون اگه بخورم دیگه ... بهتر نیست جلو خانواده بخورم
+آها گرفتم همون
_آره همون
داشتیم حرف می زدیم که تهیونگ هم اومد پیشمون گفت
÷خب خب خوش میگذره؟
+_بله
÷ات
_جانم
÷من باهاتون نمی آیم ماموریت
_چرا؟
÷آپا تو شرکت و باند نیازم داره اگه کارام تموم شد بهتون اضافه می شم
_آی بابا آپا چرا انقدر زد حاله
÷آره خیلی
÷خب به ادامه حرفاتون برسید من برم یه زنگ به نایون بزنم دلم براش تنگ شده
_باشه برو آقای عاشق(لبخند)
÷(خنده)
+آخییی زوج باحالی ان
_آره خیلی
+خب وسایلاتو جمع کردی؟
_آره بابا خیلی شدن
+(خنده)
بعد از اینکه یکم با کوک حرف زدم دیدم کای داره میاد طرفمون (علامت کای@)
@سلام سلام می بینم که داره بهتون خوش می گذره
_بله اگه تو بری که دیگه خیلی بیشتر خوش میگذره
اومد جواب بده که گارسون دوباره اومد
!خانم دست خالی نباشید نوشابه یا نوشیدنی یا آب میوه؟
_آب آلبالو لطفا
!بفرمایید
_ممنون
+آب آلبالو دوس داری؟
_آره مورد علاقه مه
@حالا وقت لاس زدن نیست(با چشم قره)
_اولدش اینکه لاس نزد فقط پرسید دوس داری یا نه دومن اگه زده هم باشه به تو ربطی نداره
@بیب چرا نمی فهمی من دوست دارم
_(دست کای رو گرفتن جوری پیچوند که کسی نفهمید) یکبار دیگه بهم بگو بیب تا دستت بشکنم بدم من اصلا علاقه بهت ندارم شر فهم شد(جدی) دستش رو ول کرد.
+اوه اوه
@هه آخرش که همه می دونن چی میشه
_ببند
یکم باهاش دعوا کردم که رفت بعد مراسم تموم شد که فقط خانواده آقای ما سه تا مونده بودن
#خیله خب برید آماده شید
_چشم
+چشم
@چشم
بعد رفتم توی اتاقم می هامو از بالا بستم مو سوسکی ریختم بعد گوجش کردم لباسم رو با لباسی که گذاشته بودم رو وسایل هام عوض کردم از اونجا که قرار بود با هواپیما بریم رفتم آرایشم پاک کردم بعد یکم ضد آفتاب زدم مو با یکم ریمل با برق لب ساعت هوشمندم رو بستم چمدون هامون برداشتم با کولم رفتم کفشام رو هم هم عوض کردم مو رفتم پایین که دیدم پسرا هم لباساشون رو عوض کردن از ته گوشیمو گرفتم با همه خدافظی کردیم رفتیم داخل لیموزین بعد ۲۰ مین رسیدیم فرود گاه از ماشین پیاده شدیم رفتم داخل چمدون هارو تو دستگاه گذاشتم از دستگاه رد شدیم رفتیم تو هواپیما بخش وی آی پی خالی بود باز این خوبه رفتم نشستم رو صندلیم که کو اومد نشست کنارم
+اشکال نداره که؟
_نه بشین راحت باش
یکم گذشت ساعت 12:00شد که خوابم گرفت فردا ساعت ۱۰ می رسیدیم که خوابیدم
ویو فردا صبح با خوردن نور خوشید از پنجره هواپیما بیدار شدم که از کاپیتان هواپیما گفت
!مسافرین عزیز نیم ساعت دیگر می رسیم لطفا صبحونه خود رو بخورید
بعد فهمیدم سرم رو شونه کوک بود ولی کوک بیدار بود داشت کتاب می خوند(تصویر کنید عررررر)
_ببخشید
+اشکال نداره بخواب
@آره دیگه معلومه نباید اشکال داشته باشه
_کای لطفا روز مون خراب نکن
@اوففففف
بعد پیش خدمت اومد صبحونه هارو داد صبحونه ساندویچ کوچیک کالباس بود با قهوه خب صبحانه ی هواپیما بود دیگه بعد از نیم ساعت رسیدیم سوار ماشین ماشین شدم رفتیم ویلایی که آپا برامون گرفته بود (بچه ها یه نکته اومدن آمریکا)
خب خب امید وارم خوشتون اومده باشه عکس ویلا که رفتن رو گذاشتم توی هایلایت های𝐛𝐢𝐠 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚برید ببینید🌚🦋
𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟐𝟑
+تو نمیخوری؟
_نه چون اگه بخورم دیگه ... بهتر نیست جلو خانواده بخورم
+آها گرفتم همون
_آره همون
داشتیم حرف می زدیم که تهیونگ هم اومد پیشمون گفت
÷خب خب خوش میگذره؟
+_بله
÷ات
_جانم
÷من باهاتون نمی آیم ماموریت
_چرا؟
÷آپا تو شرکت و باند نیازم داره اگه کارام تموم شد بهتون اضافه می شم
_آی بابا آپا چرا انقدر زد حاله
÷آره خیلی
÷خب به ادامه حرفاتون برسید من برم یه زنگ به نایون بزنم دلم براش تنگ شده
_باشه برو آقای عاشق(لبخند)
÷(خنده)
+آخییی زوج باحالی ان
_آره خیلی
+خب وسایلاتو جمع کردی؟
_آره بابا خیلی شدن
+(خنده)
بعد از اینکه یکم با کوک حرف زدم دیدم کای داره میاد طرفمون (علامت کای@)
@سلام سلام می بینم که داره بهتون خوش می گذره
_بله اگه تو بری که دیگه خیلی بیشتر خوش میگذره
اومد جواب بده که گارسون دوباره اومد
!خانم دست خالی نباشید نوشابه یا نوشیدنی یا آب میوه؟
_آب آلبالو لطفا
!بفرمایید
_ممنون
+آب آلبالو دوس داری؟
_آره مورد علاقه مه
@حالا وقت لاس زدن نیست(با چشم قره)
_اولدش اینکه لاس نزد فقط پرسید دوس داری یا نه دومن اگه زده هم باشه به تو ربطی نداره
@بیب چرا نمی فهمی من دوست دارم
_(دست کای رو گرفتن جوری پیچوند که کسی نفهمید) یکبار دیگه بهم بگو بیب تا دستت بشکنم بدم من اصلا علاقه بهت ندارم شر فهم شد(جدی) دستش رو ول کرد.
+اوه اوه
@هه آخرش که همه می دونن چی میشه
_ببند
یکم باهاش دعوا کردم که رفت بعد مراسم تموم شد که فقط خانواده آقای ما سه تا مونده بودن
#خیله خب برید آماده شید
_چشم
+چشم
@چشم
بعد رفتم توی اتاقم می هامو از بالا بستم مو سوسکی ریختم بعد گوجش کردم لباسم رو با لباسی که گذاشته بودم رو وسایل هام عوض کردم از اونجا که قرار بود با هواپیما بریم رفتم آرایشم پاک کردم بعد یکم ضد آفتاب زدم مو با یکم ریمل با برق لب ساعت هوشمندم رو بستم چمدون هامون برداشتم با کولم رفتم کفشام رو هم هم عوض کردم مو رفتم پایین که دیدم پسرا هم لباساشون رو عوض کردن از ته گوشیمو گرفتم با همه خدافظی کردیم رفتیم داخل لیموزین بعد ۲۰ مین رسیدیم فرود گاه از ماشین پیاده شدیم رفتم داخل چمدون هارو تو دستگاه گذاشتم از دستگاه رد شدیم رفتیم تو هواپیما بخش وی آی پی خالی بود باز این خوبه رفتم نشستم رو صندلیم که کو اومد نشست کنارم
+اشکال نداره که؟
_نه بشین راحت باش
یکم گذشت ساعت 12:00شد که خوابم گرفت فردا ساعت ۱۰ می رسیدیم که خوابیدم
ویو فردا صبح با خوردن نور خوشید از پنجره هواپیما بیدار شدم که از کاپیتان هواپیما گفت
!مسافرین عزیز نیم ساعت دیگر می رسیم لطفا صبحونه خود رو بخورید
بعد فهمیدم سرم رو شونه کوک بود ولی کوک بیدار بود داشت کتاب می خوند(تصویر کنید عررررر)
_ببخشید
+اشکال نداره بخواب
@آره دیگه معلومه نباید اشکال داشته باشه
_کای لطفا روز مون خراب نکن
@اوففففف
بعد پیش خدمت اومد صبحونه هارو داد صبحونه ساندویچ کوچیک کالباس بود با قهوه خب صبحانه ی هواپیما بود دیگه بعد از نیم ساعت رسیدیم سوار ماشین ماشین شدم رفتیم ویلایی که آپا برامون گرفته بود (بچه ها یه نکته اومدن آمریکا)
خب خب امید وارم خوشتون اومده باشه عکس ویلا که رفتن رو گذاشتم توی هایلایت های𝐛𝐢𝐠 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚برید ببینید🌚🦋
۱۰.۹k
۰۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.