فیک من فقط تو رو میخوام
فیک من فقط تو رو میخوام
پارت7
نه هیچ غلطی نمیتونه بکنه
جیهیو: بیا سریع بریم بدوو
من: باشه دیگه بریم اه
جیهیو: اریکا ما واقعا احمق بودیم چرا اینکارارو با پسر مدیر کردیم اخه
من: چرا باید احمق باشیم خودش اول شروع کرد میخاست شروع نکنه منم باهاش کار نداشتم
جیهیو: میدونم اما این پسر خطرناکه ندیدی چاقوگرفته بود سمتت داشتم سکته میکردم از نگرانی اگه بلایی سرت میاورد چی
من: جیهیو اجی گلم یکم نفس بکس یضرب داری حرف میزنی
اولا اون نمیتونه هیچ غلطی بکنه دومم اینجا مدرسس مگه قانون نداره
جیهیو: اوکی خدا بخیر کنه 😓
من: وای من خودم استرس دارم تو هم از این ور اینجوری نباش بیا بریم سر کلاس
یوقت تو کلاس اینجوری نباشیا فکر میکنه ترسیدیم
جیهیو: اوکی 😌
من: خوبه بریم
جیهیو: بریم
من: وقتی رفتیم کل بچه های کلاس نشسته بودن ما هم رفتیم نشستیم
هر چی نشستیم دیدیم استاد نمیاد
اخر...
ناظم: سلام بچه ها چطورید
بچه ها: سلام خانم
ناظم: بچه ها امروز کلاس برگذار نمیشه چون حال استادتون زیاد خوب نیست
جیهیو: خب خانم ما الان چیکار کنیم
ناظم: میرید حیاط دیگه اونجا هر کاری یا بازی خواستید بکنید انجام بدید
جیهیو: ممنونم
ناظم رفت ما هم داشتیم میرفتیم که همون دختره که روز اول مدرسه بهمون گیر داد ( بچهها اسمش جویی) یهو زیر پایی زد به جیهیو، جیهیو داشت میفتاد که گرفتمش
من: جویی ببین حوصلتو ندارم بکش کنار
جویی: عه داد بی داد اریکا و دوستش حوصله ندارن 😃
من: میری کنار میخوایم بریم بیرون
جویی: خب برید ما که جلوتونو نگرفتیم
من. ولی جلومون وایستادین
جویی: 😏 حب میخوام ببینم ایندفعه چیکار میکنی دختره ی خیابونی
جیهیو: هی دختره ی پروو اولا به من زیر پایی انداختی هیچی نگفتم ولی اگه به دوستم بی احترامی کنی خودم اون موهاتو دونه دونه میکَنم فهمیدی 😡
جویی: هی هی اروم باش واسه منم داد نزن فهمیدی بعدم من با تو نبودم من با این دوست خرت بودم میخوام ببینم الان میخواد چیکار کنه
من: نمیری اونور نه
جویی: نه
من: باشه خودت خواستی
یه دفعه رفتم جلوش دستشو از پشت پیجوندم داشت میشکست
جویی: ایییییییی (با داد) ولم کن دستم شکست
من: الانم نمیری اونور
جویی: چرا چرا میریم میریم اونور لطفا ولم کن دستم ای اهه
من: گمشو برو اونور دختره ی نچسب عن بعدش هولش دادم و با جیهیو رفتیم
همهتو کف مونده بودن
پارت7
نه هیچ غلطی نمیتونه بکنه
جیهیو: بیا سریع بریم بدوو
من: باشه دیگه بریم اه
جیهیو: اریکا ما واقعا احمق بودیم چرا اینکارارو با پسر مدیر کردیم اخه
من: چرا باید احمق باشیم خودش اول شروع کرد میخاست شروع نکنه منم باهاش کار نداشتم
جیهیو: میدونم اما این پسر خطرناکه ندیدی چاقوگرفته بود سمتت داشتم سکته میکردم از نگرانی اگه بلایی سرت میاورد چی
من: جیهیو اجی گلم یکم نفس بکس یضرب داری حرف میزنی
اولا اون نمیتونه هیچ غلطی بکنه دومم اینجا مدرسس مگه قانون نداره
جیهیو: اوکی خدا بخیر کنه 😓
من: وای من خودم استرس دارم تو هم از این ور اینجوری نباش بیا بریم سر کلاس
یوقت تو کلاس اینجوری نباشیا فکر میکنه ترسیدیم
جیهیو: اوکی 😌
من: خوبه بریم
جیهیو: بریم
من: وقتی رفتیم کل بچه های کلاس نشسته بودن ما هم رفتیم نشستیم
هر چی نشستیم دیدیم استاد نمیاد
اخر...
ناظم: سلام بچه ها چطورید
بچه ها: سلام خانم
ناظم: بچه ها امروز کلاس برگذار نمیشه چون حال استادتون زیاد خوب نیست
جیهیو: خب خانم ما الان چیکار کنیم
ناظم: میرید حیاط دیگه اونجا هر کاری یا بازی خواستید بکنید انجام بدید
جیهیو: ممنونم
ناظم رفت ما هم داشتیم میرفتیم که همون دختره که روز اول مدرسه بهمون گیر داد ( بچهها اسمش جویی) یهو زیر پایی زد به جیهیو، جیهیو داشت میفتاد که گرفتمش
من: جویی ببین حوصلتو ندارم بکش کنار
جویی: عه داد بی داد اریکا و دوستش حوصله ندارن 😃
من: میری کنار میخوایم بریم بیرون
جویی: خب برید ما که جلوتونو نگرفتیم
من. ولی جلومون وایستادین
جویی: 😏 حب میخوام ببینم ایندفعه چیکار میکنی دختره ی خیابونی
جیهیو: هی دختره ی پروو اولا به من زیر پایی انداختی هیچی نگفتم ولی اگه به دوستم بی احترامی کنی خودم اون موهاتو دونه دونه میکَنم فهمیدی 😡
جویی: هی هی اروم باش واسه منم داد نزن فهمیدی بعدم من با تو نبودم من با این دوست خرت بودم میخوام ببینم الان میخواد چیکار کنه
من: نمیری اونور نه
جویی: نه
من: باشه خودت خواستی
یه دفعه رفتم جلوش دستشو از پشت پیجوندم داشت میشکست
جویی: ایییییییی (با داد) ولم کن دستم شکست
من: الانم نمیری اونور
جویی: چرا چرا میریم میریم اونور لطفا ولم کن دستم ای اهه
من: گمشو برو اونور دختره ی نچسب عن بعدش هولش دادم و با جیهیو رفتیم
همهتو کف مونده بودن
۲۱.۳k
۱۷ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.