فصل دوم پارت 65 ازدواج اجباری
فصل دوم پارت 65 ازدواج اجباری
♪ادمینتون♪ جونگکوک امد دنبال ا/ت و با نیونجین رفتن بستنی بخورن
بستی خوردن بعد رفتن شهر بازی کلی دور زدن کلی بازی کردن خوراکی هم خوردن
بعد دیگه ساعت 10 شد دیگه رفتن و رسیدن خونهی ا/ت
∆ مرسی عمو جونگکوک
¢ خواهش فسقلی
- جونگکوکی ممنون خیلی خوش گذشت
¢ کاری نکردم که
∆ عمو جونگکوک امشب بیا پیش من بخواب
¢ نه دیگه برو بخواب بدو
∆ تروخدااااا .مظلوم.
- نیونجین اصرار نکن
∆ نمیخوامممممممممم
¢ باشه باشه
∆ اخ جونننن
- جونگکوک اگر اذیت میشی مجبور نیستی
¢ نه بابا این چه حرفی
- باشه
♪ادمینتون♪ جونگکوک رفت نیونجین رو بخوابونه ا/ت هم لباساشو دراورد و میکاپشو پاک کرد روتینشو انجام داد و لباس راحتی هاشو پوشید(عکس میزارم) بعد رفت روی تراس داشت سیگار میکشید
★ویو جونگکوک★
< نیونجین رو خوابوندم بعد دنبال ا/ت میگشتم که دیدم روی تراس داره سیگار میکشه رفتم پیشش >
¢ چیزی شده نمیگی؟
- نه اوکیم .لبخندفیک.
¢ چند ساله باهم رفتامد داریم
- 8 سال
¢ افرین پس توی این 8 سال قشنگ شناختمت پس الکی نگو اوکیم
- هعیی اوکی بهت میگم
¢ میشنوم
- نیونجین امروز درمورد جدایی منو شوگا پرسید نمیدونم بهش چی بگم گفتم 14 سالگیش میگم ولی یکم دیگه بزرگتر بشه لج باز تر میشه
¢ ا/ت تو نباید خودتو ببازی تو فعلاً روی نیونجین تمرکز کن نه بحث 7 سال پیش
- عوم اره
¢ خودتو الکی نگران نکن
- مرسی که هستی
¢ میخواستم یه چیزی بگم
- میشنوم
¢ ...... هیچی بیخیال
- بگوووووو
¢ بزار وقتش برسه میگم
- نه الان بگو
¢ هنوز لج بازی
- اه باشه
¢ من میریم کار نداری؟
- نه مرسی که امدی
¢ قربونت
- فعلاً
¢ فعلاً
⟨ فردا ⟩
شرط پارت بعد
۳۵:« لایک ❤️
♪ادمینتون♪ جونگکوک امد دنبال ا/ت و با نیونجین رفتن بستنی بخورن
بستی خوردن بعد رفتن شهر بازی کلی دور زدن کلی بازی کردن خوراکی هم خوردن
بعد دیگه ساعت 10 شد دیگه رفتن و رسیدن خونهی ا/ت
∆ مرسی عمو جونگکوک
¢ خواهش فسقلی
- جونگکوکی ممنون خیلی خوش گذشت
¢ کاری نکردم که
∆ عمو جونگکوک امشب بیا پیش من بخواب
¢ نه دیگه برو بخواب بدو
∆ تروخدااااا .مظلوم.
- نیونجین اصرار نکن
∆ نمیخوامممممممممم
¢ باشه باشه
∆ اخ جونننن
- جونگکوک اگر اذیت میشی مجبور نیستی
¢ نه بابا این چه حرفی
- باشه
♪ادمینتون♪ جونگکوک رفت نیونجین رو بخوابونه ا/ت هم لباساشو دراورد و میکاپشو پاک کرد روتینشو انجام داد و لباس راحتی هاشو پوشید(عکس میزارم) بعد رفت روی تراس داشت سیگار میکشید
★ویو جونگکوک★
< نیونجین رو خوابوندم بعد دنبال ا/ت میگشتم که دیدم روی تراس داره سیگار میکشه رفتم پیشش >
¢ چیزی شده نمیگی؟
- نه اوکیم .لبخندفیک.
¢ چند ساله باهم رفتامد داریم
- 8 سال
¢ افرین پس توی این 8 سال قشنگ شناختمت پس الکی نگو اوکیم
- هعیی اوکی بهت میگم
¢ میشنوم
- نیونجین امروز درمورد جدایی منو شوگا پرسید نمیدونم بهش چی بگم گفتم 14 سالگیش میگم ولی یکم دیگه بزرگتر بشه لج باز تر میشه
¢ ا/ت تو نباید خودتو ببازی تو فعلاً روی نیونجین تمرکز کن نه بحث 7 سال پیش
- عوم اره
¢ خودتو الکی نگران نکن
- مرسی که هستی
¢ میخواستم یه چیزی بگم
- میشنوم
¢ ...... هیچی بیخیال
- بگوووووو
¢ بزار وقتش برسه میگم
- نه الان بگو
¢ هنوز لج بازی
- اه باشه
¢ من میریم کار نداری؟
- نه مرسی که امدی
¢ قربونت
- فعلاً
¢ فعلاً
⟨ فردا ⟩
شرط پارت بعد
۳۵:« لایک ❤️
۱۲.۴k
۱۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.