آخرین بوسه پارت آخر
و بعد ات بچه اش به دنیا اومد
یه پسر بچه ی خوشگل
بیشتر شب ها ات تمام خواب هاش شده بود
جونگ کوک طوری که دوست داشت بخوابه تا شب ها
هر چی زودتر وقتش رو تو خوابش با جونگ کوک بگذرونه
جون جونگ هو هی بزرگ می شد و ات داستان ما هم هی پیرتر می شد
تا وقتی که ات از شدت غصه هایی که برای دوری از جونگ کوک خورده بود در ۱۵ سپتامبر
جوون مرگ شد و به جونگ کوک پیوست
و جونگ هو هم رفت پیش جین زندگی کنه
یه جورایی جین برای جونگ هو مثل باباش بود
چون جین خیلی بهش لطف و محبت کرده بود
و اینجا میشد فهمید که عاشق های واقعی هیچ وقت بهم نمی رسن اما کی گفته؟
چون که بلاخره ات به جونگ کوکش رسید
و همین طور جونگ کوک به ات اش رسید
خلاصه فیک ما تموم شد
امیدوارم شما هم به کسی که دوسش دارید بلاخره یه روزی برسید
بخشید اگه بد شد ممنونم که فیک رو تا آخر خوندید💜
خب نظراتتون رو تو کامنت ها در مورد این داستان بهم بگید
یه سوال شما بیشتر دوست داشتید ات با تهیونگ باشه یا جونگ کوک؟
سوال هایی که ممکنه براتون ایجاد شده باشه👇🏻
ناشناسی که به ات پیام داد یونا بوده به خاطر اینکه دلش هم برای ات و بچه ی تو شیکمش و هم برای داداشش می سوخته و از کاری که با ات کرده بود به شدت پشیمون بوده
تهیونگ به خاطر این که مافیا بوده برای اینکه همه ازش می ترسیدن فردای اون روز که بردنش آزاد میشه
جین و ات ازدواج نکرده بودن یعنی جین به ات درخواست داده بود ولی با این که جین آدم خیلیخیلی بود ات قبولش نکرد به خاطر اینکه ات بعده جونگ کوک با کسه دیگه ای نمی تونست ازدواج کنه
ممنونم که خوندی💜
یه پسر بچه ی خوشگل
بیشتر شب ها ات تمام خواب هاش شده بود
جونگ کوک طوری که دوست داشت بخوابه تا شب ها
هر چی زودتر وقتش رو تو خوابش با جونگ کوک بگذرونه
جون جونگ هو هی بزرگ می شد و ات داستان ما هم هی پیرتر می شد
تا وقتی که ات از شدت غصه هایی که برای دوری از جونگ کوک خورده بود در ۱۵ سپتامبر
جوون مرگ شد و به جونگ کوک پیوست
و جونگ هو هم رفت پیش جین زندگی کنه
یه جورایی جین برای جونگ هو مثل باباش بود
چون جین خیلی بهش لطف و محبت کرده بود
و اینجا میشد فهمید که عاشق های واقعی هیچ وقت بهم نمی رسن اما کی گفته؟
چون که بلاخره ات به جونگ کوکش رسید
و همین طور جونگ کوک به ات اش رسید
خلاصه فیک ما تموم شد
امیدوارم شما هم به کسی که دوسش دارید بلاخره یه روزی برسید
بخشید اگه بد شد ممنونم که فیک رو تا آخر خوندید💜
خب نظراتتون رو تو کامنت ها در مورد این داستان بهم بگید
یه سوال شما بیشتر دوست داشتید ات با تهیونگ باشه یا جونگ کوک؟
سوال هایی که ممکنه براتون ایجاد شده باشه👇🏻
ناشناسی که به ات پیام داد یونا بوده به خاطر اینکه دلش هم برای ات و بچه ی تو شیکمش و هم برای داداشش می سوخته و از کاری که با ات کرده بود به شدت پشیمون بوده
تهیونگ به خاطر این که مافیا بوده برای اینکه همه ازش می ترسیدن فردای اون روز که بردنش آزاد میشه
جین و ات ازدواج نکرده بودن یعنی جین به ات درخواست داده بود ولی با این که جین آدم خیلیخیلی بود ات قبولش نکرد به خاطر اینکه ات بعده جونگ کوک با کسه دیگه ای نمی تونست ازدواج کنه
ممنونم که خوندی💜
۱۳.۲k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.