معروف تر از معروف پارت۴
ا.ت ویو
رفتم داخل اوه هایپ خیلی بزرگ بود و یهو رییس هایپ رو دیدم رفتم سلام دادم و رییس هم بهم گفت: به به معروف خانوم و منم خندیدم. رفتیم داخل اتاق مصاحبه و حرف زدیم و خب قرار داد همکاری بستیم. که رییس گفت
رییس هایپ: برای اشناییکه کوچولو باهم حرف بزنید و تمرین کنید.
ا.ت و اعضا: الان؟ (باهم گفتن)
رییس هایپ: اره(رفت و اینا هم رفتن اتاق تمرین)
جمیمین ویو
بعد از بستن قرار داد داشتیم حرف میزدیم و من داشتم یه سری چیزا راجع به خودم می گفتم که بهو ا.ت گفت سرش داره گیج میره و بیهوش شد.
ا.ت ویو
جیمین شی داشت حرف میزد و راجع به خودش یه چیزایی می گفت که یهو یه سری تصویر و فیلو از جلوی چشمام رد شد که انگار خاطره بود و سرم درد گرف و گیج رفت و دیگه هیچی نفهمیدم و سیاهی
نامجون: هول شده بودم داد زدم جین چیکار کنیم؟
جین: خانم ا.ت! سئو ا.ت! ا.ت! بیدار شو. صدامو میشنوی؟ تهیونگ زنگ انبولانس بزن. جیمین هیونگ(همون رییس هایپ)رو صدا کن.
نامجون: سریع باشید.
فلش بک به بیمارستان
(از زیان نویسنده)
همه نشسته بودن و منتظر دکتر بودن که یهو چانگبین اومد و
رفتم داخل اوه هایپ خیلی بزرگ بود و یهو رییس هایپ رو دیدم رفتم سلام دادم و رییس هم بهم گفت: به به معروف خانوم و منم خندیدم. رفتیم داخل اتاق مصاحبه و حرف زدیم و خب قرار داد همکاری بستیم. که رییس گفت
رییس هایپ: برای اشناییکه کوچولو باهم حرف بزنید و تمرین کنید.
ا.ت و اعضا: الان؟ (باهم گفتن)
رییس هایپ: اره(رفت و اینا هم رفتن اتاق تمرین)
جمیمین ویو
بعد از بستن قرار داد داشتیم حرف میزدیم و من داشتم یه سری چیزا راجع به خودم می گفتم که بهو ا.ت گفت سرش داره گیج میره و بیهوش شد.
ا.ت ویو
جیمین شی داشت حرف میزد و راجع به خودش یه چیزایی می گفت که یهو یه سری تصویر و فیلو از جلوی چشمام رد شد که انگار خاطره بود و سرم درد گرف و گیج رفت و دیگه هیچی نفهمیدم و سیاهی
نامجون: هول شده بودم داد زدم جین چیکار کنیم؟
جین: خانم ا.ت! سئو ا.ت! ا.ت! بیدار شو. صدامو میشنوی؟ تهیونگ زنگ انبولانس بزن. جیمین هیونگ(همون رییس هایپ)رو صدا کن.
نامجون: سریع باشید.
فلش بک به بیمارستان
(از زیان نویسنده)
همه نشسته بودن و منتظر دکتر بودن که یهو چانگبین اومد و
۲.۶k
۱۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.