ازدواج اجباری پارت 16
جیمین راه نیوفتاد.
سانامی برگشت تا ببینه چی شده که دید جیمین با حرص نگاهش میکنه.
سانامی ویو:
چی شده؟؟ شاید اینکه تکذیب کردم دوست دخترشم ناراحته.
چقدر عصبانی میشه کیوت میشه. وووووو وی خووووووداااا. دقیقا شبیه عروسکسسسس.
سانامی خواست بحث و جو رو عوض کنه
سانامی :چیزی شده؟؟ 🥺
نکنه دلت بستنی میخواد بخوری ؟؟؟؟
جیمین :بستنی نه دلم تو رو میخواد بخورم 😈
سانامی ویو :
ودف....... وااااااااااااااااااااا این چی بوددددد؟؟؟؟
جیمین لبش رو گذاشت رو لب سانامی و آروم بستی های دور لب سانامی رو خورد.
سانامی خشکش زده بود.
سانامی ویو :
این چی بود؟؟!
چه حسی خوبی داشت، راستش اصلا چندشم نشد. خیلی دوسش داشتم.
یه روزی تلافیشو سرت در میارم .
جیمین ویو :
کنترل خودمو از دست دادم.
گفتم اگه به کاراش ادامه بده دیونه میشم.
حالا چی کاره کنم؟
جیمین ماشین رو روشن کرد و رفتن.
بیست مین بعد
سانامی بدون خداحافظی رفت خونشون.
پرش زمانی
ساعت 2 شب
سانامی :ووووووااااااای چرا خوابم نمی بره؟
همش میاد جلو چشمم.
باید ازش بپرسم دلیل این کارش چی بوده.
تازه باید تلافیشم سرش در بیادم.
ااا اااااااااه
پرش زمانی
صبــــ
سانامی برگشت تا ببینه چی شده که دید جیمین با حرص نگاهش میکنه.
سانامی ویو:
چی شده؟؟ شاید اینکه تکذیب کردم دوست دخترشم ناراحته.
چقدر عصبانی میشه کیوت میشه. وووووو وی خووووووداااا. دقیقا شبیه عروسکسسسس.
سانامی خواست بحث و جو رو عوض کنه
سانامی :چیزی شده؟؟ 🥺
نکنه دلت بستنی میخواد بخوری ؟؟؟؟
جیمین :بستنی نه دلم تو رو میخواد بخورم 😈
سانامی ویو :
ودف....... وااااااااااااااااااااا این چی بوددددد؟؟؟؟
جیمین لبش رو گذاشت رو لب سانامی و آروم بستی های دور لب سانامی رو خورد.
سانامی خشکش زده بود.
سانامی ویو :
این چی بود؟؟!
چه حسی خوبی داشت، راستش اصلا چندشم نشد. خیلی دوسش داشتم.
یه روزی تلافیشو سرت در میارم .
جیمین ویو :
کنترل خودمو از دست دادم.
گفتم اگه به کاراش ادامه بده دیونه میشم.
حالا چی کاره کنم؟
جیمین ماشین رو روشن کرد و رفتن.
بیست مین بعد
سانامی بدون خداحافظی رفت خونشون.
پرش زمانی
ساعت 2 شب
سانامی :ووووووااااااای چرا خوابم نمی بره؟
همش میاد جلو چشمم.
باید ازش بپرسم دلیل این کارش چی بوده.
تازه باید تلافیشم سرش در بیادم.
ااا اااااااااه
پرش زمانی
صبــــ
۱۲.۲k
۱۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.