پارت12 🧜♀️✨my Mermaid
پارت 12
سوا: یک سال از اون موقع گذشته تهیونگ حتما زندگی خوبی داره چون منو یادش نمیاد اما من هنوز قلبم فقط برای اون مرد میتپه تا بلخره تصمیم گرفتم برم و پیداش کنم
۳ ماه بعد *
سوا: هرکاری میکردم تهیونگ منو به یاد نمیاورد خب درستشم همینه من از اون شناخته کامل داشتم چون کل خاطراتش توی ذهنم میره و میاد فعلا توی یه خونه باهاش هستم اتاقامون هم جداس
تهیونگ: بیا ناهارررر
سوا: اومدم
ته: واقعا نمیفهمم تو چجور ادمی هستی که انقد عجیبی چرا نباید خونه داشته باشی
نکنه اینا ترفند برا پسر بازیه؟
سوا: چی نه بابا چرا همچین چیزای بدی درموردم فک میکنه من الان ۳ ماهه اینجام و تهیونگ منو به عنوان دوستش دوست داره نه کسی که معشوقش باشه هوف خسته شدم از تلاش الان خیلی وقته از اون موقع که اولین بار اومدم رو خشکی میگذره و همه چی درمورد ادما و خشکی رو میدونم همه اصطلاحا معنی کلماتشون چه کارایی رو انجام میدن برا سرگرمی و...که با صدای تهیونگ به خودم اومدم
ته: میای بریم بیرون؟
سوا: مگه کار نداری؟
ته: نه امروز کاری ندارم
سوا: ام خب باشه بریم کجا بریم حالا؟
ته: مثلا بریم مرکز خرید؟
سوا: با ذوق گفتم اونجایی که اولین بار با هم رفتییممم
ته:چی؟ ما کی با هم رفتیم ما اولین بار هم تازه رفتیم پارک
سوا: ه... هیچی فک کنم اشتباه کردم
سوا: یک سال از اون موقع گذشته تهیونگ حتما زندگی خوبی داره چون منو یادش نمیاد اما من هنوز قلبم فقط برای اون مرد میتپه تا بلخره تصمیم گرفتم برم و پیداش کنم
۳ ماه بعد *
سوا: هرکاری میکردم تهیونگ منو به یاد نمیاورد خب درستشم همینه من از اون شناخته کامل داشتم چون کل خاطراتش توی ذهنم میره و میاد فعلا توی یه خونه باهاش هستم اتاقامون هم جداس
تهیونگ: بیا ناهارررر
سوا: اومدم
ته: واقعا نمیفهمم تو چجور ادمی هستی که انقد عجیبی چرا نباید خونه داشته باشی
نکنه اینا ترفند برا پسر بازیه؟
سوا: چی نه بابا چرا همچین چیزای بدی درموردم فک میکنه من الان ۳ ماهه اینجام و تهیونگ منو به عنوان دوستش دوست داره نه کسی که معشوقش باشه هوف خسته شدم از تلاش الان خیلی وقته از اون موقع که اولین بار اومدم رو خشکی میگذره و همه چی درمورد ادما و خشکی رو میدونم همه اصطلاحا معنی کلماتشون چه کارایی رو انجام میدن برا سرگرمی و...که با صدای تهیونگ به خودم اومدم
ته: میای بریم بیرون؟
سوا: مگه کار نداری؟
ته: نه امروز کاری ندارم
سوا: ام خب باشه بریم کجا بریم حالا؟
ته: مثلا بریم مرکز خرید؟
سوا: با ذوق گفتم اونجایی که اولین بار با هم رفتییممم
ته:چی؟ ما کی با هم رفتیم ما اولین بار هم تازه رفتیم پارک
سوا: ه... هیچی فک کنم اشتباه کردم
۳۸.۹k
۱۹ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.