ادامه ی تکپارتی جیمین
ویو آچا
که جیمین گفت
_ آچا ... من می خوام ازت طلتق بگیرم
من دیگه دوست ندارم ... من الان عاشق لینا هستم ... فردا برگه های طلاق رو میارم امضا کن .. ( رفت )
وای خداااا .... باورم نمی شه هق .. ا.اون جیمین من هق ن.نیست ( گریه )
ویو نامجون
داشتم از اتاقی که جیمین و آچا توش بود رد می شدم که صدای هق هقای آچارو شنیدم و کلّی نگران شدم
& هی .. هی اچا چی شده ؟
+ و.ولم هق هق ک.کرد هق هههققق
& کی ... چی ؟ کی ولت کرد ؟
+ ج.جیمن ... هق هق و.ولم ککککرررد
& چ.چی ؟
من .. من اون جیمین رو می کشمش .. با دستای خودم می کشمش ( عصبی )
رفتم پیش جیمین که دیدم داره با اعضا خوشو بش می کنه و می خنده که با اعصبانیت بلند داد زدم
& تتتتووووو خخخخخججججااااللللتتتت نننممممیییی کککششششییییی
_ ه.هیونگ .... چ.چی شده ؟
& جیمین ... مگه خواهر من چی کارت کرده بود ؟ ... به جز اینکه بهت عشق بورزه چی کارت کرده بود ؟ ت.تو چطور دلت اومد ؟ تو می دونستی آچا دختر شکننده ایه ... م.من چون بهت اعتماد داشتم که آچارو بهت سپردم
_ هیونگ ... م.من دیگه از آچا خسته شدم .... ا.اون برام د.دیگه تکراریه
ذهن نامجون : هه تکراری
& باشه ... همین الان برو اون برگه های کوفتی رو بیار به آچا می گم بیتد امضاش کنه
ویو ادمین گلتون ♡ =
الان از اون قضیه ۳ سال می گذره و دیگه فردی روی کره ی زمین به نام کیم آچا وجود نداره ... پارک جیمین الان با لینا ازدواج کرده و صاحب ۲ فرزند شده
کیم نامجون بعد از رفتن خواهرش افسرده شده ..
خوشحال شدم زندگی نامه ی کیم آچارو باهاتون به اشتراک گذاشتم
این بود سرنوشت تلخ این دختر
( این فقط یه فیکه ... فففیییک )
که جیمین گفت
_ آچا ... من می خوام ازت طلتق بگیرم
من دیگه دوست ندارم ... من الان عاشق لینا هستم ... فردا برگه های طلاق رو میارم امضا کن .. ( رفت )
وای خداااا .... باورم نمی شه هق .. ا.اون جیمین من هق ن.نیست ( گریه )
ویو نامجون
داشتم از اتاقی که جیمین و آچا توش بود رد می شدم که صدای هق هقای آچارو شنیدم و کلّی نگران شدم
& هی .. هی اچا چی شده ؟
+ و.ولم هق هق ک.کرد هق هههققق
& کی ... چی ؟ کی ولت کرد ؟
+ ج.جیمن ... هق هق و.ولم ککککرررد
& چ.چی ؟
من .. من اون جیمین رو می کشمش .. با دستای خودم می کشمش ( عصبی )
رفتم پیش جیمین که دیدم داره با اعضا خوشو بش می کنه و می خنده که با اعصبانیت بلند داد زدم
& تتتتووووو خخخخخججججااااللللتتتت نننممممیییی کککششششییییی
_ ه.هیونگ .... چ.چی شده ؟
& جیمین ... مگه خواهر من چی کارت کرده بود ؟ ... به جز اینکه بهت عشق بورزه چی کارت کرده بود ؟ ت.تو چطور دلت اومد ؟ تو می دونستی آچا دختر شکننده ایه ... م.من چون بهت اعتماد داشتم که آچارو بهت سپردم
_ هیونگ ... م.من دیگه از آچا خسته شدم .... ا.اون برام د.دیگه تکراریه
ذهن نامجون : هه تکراری
& باشه ... همین الان برو اون برگه های کوفتی رو بیار به آچا می گم بیتد امضاش کنه
ویو ادمین گلتون ♡ =
الان از اون قضیه ۳ سال می گذره و دیگه فردی روی کره ی زمین به نام کیم آچا وجود نداره ... پارک جیمین الان با لینا ازدواج کرده و صاحب ۲ فرزند شده
کیم نامجون بعد از رفتن خواهرش افسرده شده ..
خوشحال شدم زندگی نامه ی کیم آچارو باهاتون به اشتراک گذاشتم
این بود سرنوشت تلخ این دختر
( این فقط یه فیکه ... فففیییک )
۶.۹k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.