تک پارتی شکلات( جیهوپ)
(ببخشید یکم طولانی. شد)
اه الان یه هفته اس ک این علائم کوفتی رو دارم.خودم حدس میزدم ک باردارم اما واسه اینکه مطمئن بشم رفتم آزمایش دادم بله باردار بودم .حسابی کلافه شده بودم جیهوپ.. اون نباید چیزی بفهمه ! بالاخره بعد دو ساعت کلنجار رفتنبا خودم تصمیمو گرفتم من بچهرو سقط میکنم اما جیهوپ نباید چیزی بفهمه مگرنه بیچارم میکنه!
رفتم خونه در خونه رو باز کردم خیلی عادی رفتار کردم . جیهوپ روی مبل نشسته بود داشت با گوشیش ور میرفت.
جیهوپ: سلام عشقم خوبی
ا/ ت: سلام.... خوبم. سریع رفتم تو اتاق در بستم به دکتورم زنگ زدم
ا/ ت: الو... دکتور من هفته دیگ واسه سقط بچه میام اما نمیخوام همسرمچیزی بفهمه! گوشی قطع کردم نفس عمیقیکشدم اما همین ک رومو برگردوندم خشکم زد
زبونم بند آمد جیهوپ با صورت خیلی عصبانی نگام میکرد .ا/ ت: ج....جیهوپ ....م..من. .....
جیهوپ: هیچی نگوا/ ت چرا نمیخوای بزاری من پدر شم تو حقنداری بچهرو سقط کنی ( با عصبانیت )
ا/ ت: اما من بچه رو نمیخوام آمادگی شو ندارم( با داد)
جیهوپ: من حالیم نمیشه نمی زارم بچه رو سقط کنی فهمیدی؟ ا/ ت: سرمو تکون دادم لبه تخت نشستم دستامو روی صورتم گذاشتم جیهوپ از اتاق بیرون رفت منم به دوکترم زنگ زدم . لباسامو عوض کردم رفتم تو حال پیش هوپی
ا/ ت: جیهوپ من هفته دیگ میرم واسه کلاسای آمادگی بارداری و بچه .
جیهوپ چیزی نگفت اما من بهش دروغ گفتم هفته دیگ میرم بچه رو سقط میکنم حالا هرچی هم میخواد بشه .
هفته دیگ: ا/ ت: کیفمو برداشتم آروم در اتاق بستم جیهوپ خواب بود .اون نباید چیزی میفهمید از خونه زدم بیرون .
جیهوپ: با صدای زنگ تلفون ا/ ت بیدار شدم حتما موقع رفتن به کلاس های آمادگی گوشیشو جا گذاشته گوشی جواب دادم.
جیهوپ : الو !
دکتر: الو ا/ ت واسه سقط بچه فردا بیا من امروز بیمارستان نیستم! جیهوپ: سقط... سقط یعنی چی
دکتر ک فهمیده بود گند زده نباید هوپی چیزی میفهمید همچی واسه هوپی تعریف کرد
جیهوپ: لباس پوشیدم عصبانی از خونه بیرون زدم سوار ماشین شدم به سرعت سمت بیمارستان گاز میدادم مشت محکمی به فرمون زدم سریع به بیمارستان رسیدم بدون اینکه در ماشین قفل کنم ببندم رفتم بیمارستان طبقه دوم ک ا/ ت دیدم نشسته روی صندلی
ا/ ت: بت دیدن صورت عصبی جیهوپ ک میومد سمتم استرس گرفتم ترسیدم هیچ وقت این جوری ندیده بودمش از عصبانیت قرمز شده بود.
جیهوپ: چه غلطی میکنی ا/ ت ها( با داد)
ا/ ت: من.. من
جیهوپ: خفه شو حق نداری بچه رو سقط کنی حق نداری مچ دستمو گرفت فشار میداد دردم آمده بود .
آروم بغلش کردم ک منو از تو بغلش پس زد
ا/ ت: من متاسفم جیهوپ: خنده عصبی کرد
متاسف! هاا
ا/ ت: جیهوپ من بچه نمیخواستم اما ... الان پشیمونم منو ببخش لطفا ترو خدا بغضم ترکید اشکام ریخت جیهوپ دلش سوخت آروم شد خودش بغلم کرد آروم گونشو بوسیدم دستشو گرفتم .
و بچه رو نگه داشتمو ما الان یه خوانواده ۳ نفره ایم❤
درخواستی قبول میشه تک پارتی . سناریو درخواست. داشتین دایرکت بگین 😊
لایک کن کیوتی💖
کامت بزار بیب 👉
#بی_تی_اس
اه الان یه هفته اس ک این علائم کوفتی رو دارم.خودم حدس میزدم ک باردارم اما واسه اینکه مطمئن بشم رفتم آزمایش دادم بله باردار بودم .حسابی کلافه شده بودم جیهوپ.. اون نباید چیزی بفهمه ! بالاخره بعد دو ساعت کلنجار رفتنبا خودم تصمیمو گرفتم من بچهرو سقط میکنم اما جیهوپ نباید چیزی بفهمه مگرنه بیچارم میکنه!
رفتم خونه در خونه رو باز کردم خیلی عادی رفتار کردم . جیهوپ روی مبل نشسته بود داشت با گوشیش ور میرفت.
جیهوپ: سلام عشقم خوبی
ا/ ت: سلام.... خوبم. سریع رفتم تو اتاق در بستم به دکتورم زنگ زدم
ا/ ت: الو... دکتور من هفته دیگ واسه سقط بچه میام اما نمیخوام همسرمچیزی بفهمه! گوشی قطع کردم نفس عمیقیکشدم اما همین ک رومو برگردوندم خشکم زد
زبونم بند آمد جیهوپ با صورت خیلی عصبانی نگام میکرد .ا/ ت: ج....جیهوپ ....م..من. .....
جیهوپ: هیچی نگوا/ ت چرا نمیخوای بزاری من پدر شم تو حقنداری بچهرو سقط کنی ( با عصبانیت )
ا/ ت: اما من بچه رو نمیخوام آمادگی شو ندارم( با داد)
جیهوپ: من حالیم نمیشه نمی زارم بچه رو سقط کنی فهمیدی؟ ا/ ت: سرمو تکون دادم لبه تخت نشستم دستامو روی صورتم گذاشتم جیهوپ از اتاق بیرون رفت منم به دوکترم زنگ زدم . لباسامو عوض کردم رفتم تو حال پیش هوپی
ا/ ت: جیهوپ من هفته دیگ میرم واسه کلاسای آمادگی بارداری و بچه .
جیهوپ چیزی نگفت اما من بهش دروغ گفتم هفته دیگ میرم بچه رو سقط میکنم حالا هرچی هم میخواد بشه .
هفته دیگ: ا/ ت: کیفمو برداشتم آروم در اتاق بستم جیهوپ خواب بود .اون نباید چیزی میفهمید از خونه زدم بیرون .
جیهوپ: با صدای زنگ تلفون ا/ ت بیدار شدم حتما موقع رفتن به کلاس های آمادگی گوشیشو جا گذاشته گوشی جواب دادم.
جیهوپ : الو !
دکتر: الو ا/ ت واسه سقط بچه فردا بیا من امروز بیمارستان نیستم! جیهوپ: سقط... سقط یعنی چی
دکتر ک فهمیده بود گند زده نباید هوپی چیزی میفهمید همچی واسه هوپی تعریف کرد
جیهوپ: لباس پوشیدم عصبانی از خونه بیرون زدم سوار ماشین شدم به سرعت سمت بیمارستان گاز میدادم مشت محکمی به فرمون زدم سریع به بیمارستان رسیدم بدون اینکه در ماشین قفل کنم ببندم رفتم بیمارستان طبقه دوم ک ا/ ت دیدم نشسته روی صندلی
ا/ ت: بت دیدن صورت عصبی جیهوپ ک میومد سمتم استرس گرفتم ترسیدم هیچ وقت این جوری ندیده بودمش از عصبانیت قرمز شده بود.
جیهوپ: چه غلطی میکنی ا/ ت ها( با داد)
ا/ ت: من.. من
جیهوپ: خفه شو حق نداری بچه رو سقط کنی حق نداری مچ دستمو گرفت فشار میداد دردم آمده بود .
آروم بغلش کردم ک منو از تو بغلش پس زد
ا/ ت: من متاسفم جیهوپ: خنده عصبی کرد
متاسف! هاا
ا/ ت: جیهوپ من بچه نمیخواستم اما ... الان پشیمونم منو ببخش لطفا ترو خدا بغضم ترکید اشکام ریخت جیهوپ دلش سوخت آروم شد خودش بغلم کرد آروم گونشو بوسیدم دستشو گرفتم .
و بچه رو نگه داشتمو ما الان یه خوانواده ۳ نفره ایم❤
درخواستی قبول میشه تک پارتی . سناریو درخواست. داشتین دایرکت بگین 😊
لایک کن کیوتی💖
کامت بزار بیب 👉
#بی_تی_اس
۱۸.۷k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.