kooki👿
🦜 part 4🦜
👽kooki👽
کوکی:پرنسس تو؟؟😠
پسرا:عاشق شد رفت 😂
تهیونگ :عاام..ینی چیزه پرنسس نه ه.ی🤭
کوکی:حواست رو جمع کن تهیونگ 😠
تهیونگ :این چه حرفیه اون مثل خواهر کوچولو منه 👨👧
ه.ی:اوکی پس تو هم داداشمی😃
نامجون:مبارکه 🥳
شام رو آوردم و خوردن پسرا خیلی خوششون اومده بود ازم تشکر کردن خدا رو شکر خوششون اومد 🤲🏻
کوکی :واا او دستپختت حرف نداره 🥄
تهیونگ:آره دستت پخت عالیه❤️
نامجون :پسرا دیر وقته دیگه باید بریم🚶🏻♂️
شوگا مست بود اونم بد جور 🍺
شوگا:ولی اینجا خیلی خوش میگزه 😃
شوگا نزدیک شد من از ترس چشمام رو بستم اومد منو ببوسه که یهو نامجون کشیدش عقب و از من عر خواهی کرد
نامجون :شوگا چیکار میکنی😠
پسرا :خدانگهدار 👋🏻
ه.ی:بابای👋🏻
کوکی:بای ....
تا پارت بعد بابای 👋 💚
Faitying baby 🤎🤍
👽kooki👽
کوکی:پرنسس تو؟؟😠
پسرا:عاشق شد رفت 😂
تهیونگ :عاام..ینی چیزه پرنسس نه ه.ی🤭
کوکی:حواست رو جمع کن تهیونگ 😠
تهیونگ :این چه حرفیه اون مثل خواهر کوچولو منه 👨👧
ه.ی:اوکی پس تو هم داداشمی😃
نامجون:مبارکه 🥳
شام رو آوردم و خوردن پسرا خیلی خوششون اومده بود ازم تشکر کردن خدا رو شکر خوششون اومد 🤲🏻
کوکی :واا او دستپختت حرف نداره 🥄
تهیونگ:آره دستت پخت عالیه❤️
نامجون :پسرا دیر وقته دیگه باید بریم🚶🏻♂️
شوگا مست بود اونم بد جور 🍺
شوگا:ولی اینجا خیلی خوش میگزه 😃
شوگا نزدیک شد من از ترس چشمام رو بستم اومد منو ببوسه که یهو نامجون کشیدش عقب و از من عر خواهی کرد
نامجون :شوگا چیکار میکنی😠
پسرا :خدانگهدار 👋🏻
ه.ی:بابای👋🏻
کوکی:بای ....
تا پارت بعد بابای 👋 💚
Faitying baby 🤎🤍
۹.۰k
۱۴ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.