تک پارتی تهیونگ
تک پارتی تهیونگ
رییس من
ات ویو
وارد کافه شدم و دوباره با چهره ی کیم مواجه شدم رییسی ک ازم می خواد دوس دخترش شم و پول داره ولی من خودم می خوام رو پای خودم واسم
ته:انیو
ات:انیو رییس
ته:بهت گفتم بهم نگو رییس
ات:ولی شما....
ته:نظرت چیه؟
ات:ام خب....
ته:چقد وقت می خوای
ات:دو روز
ته:باشه
ته:چشاتو ببند
ات:چرا؟
ته:چون من می گم
چشمام رو بستم و دستمو اورد بالا و چیزی رو روی مچ دستم احساس کردم
ته:چشاتو باز کن
چشمام رو باز کردم و دیدم رییس با لبخند بهم نگا می کنه و ی دست بند دور دستمه
ته:اگه جوابت مثبت بود نگهش دار اگه ن پسش بده
ات:ام... ولی.... رییس
ولی اون دیگه رف
دو روز بعد
ته ویو
امروز میرم کافه و نظرشو می پرسم خداکنه مثبت باشه
ات ویو
ت این دو روز اصن نیومده احساس می کنم اگه رد کنم ب قلبش خنجر زدم تازه اون خیلی مهربون و خوشتیپه همه دخترا می خوام دوس دخترش شن حالا ک این فرصت نسیبمون شده باید ازش استفاده کم البته من بخواطر پولش نمی خوامش بخواطر قلب مهربونش می خوامش
صدا در اومد
ات:بفرمایید بشینید من دستم بنده چن مین دیگه می یام
ته:خب من ی جواب سفارش داده بودم
با صداش خنده اومد رو لبم سرم رو اوردم بالا و بهش لبخند زدم
ته:خب... جواب من کی حاضره؟
ات:ام ... خب تهیونگ من جوابم مثبته
وقتی اینو گفتم بوسه ای ل*بام زد و بغلم کرد
ته:دیگه میی ای پیش خودم ت شرکت کار می کنی عشقم
منم بغلش کردم و عطرشو ت ریه هام جا دادم
پایان🤍
رییس من
ات ویو
وارد کافه شدم و دوباره با چهره ی کیم مواجه شدم رییسی ک ازم می خواد دوس دخترش شم و پول داره ولی من خودم می خوام رو پای خودم واسم
ته:انیو
ات:انیو رییس
ته:بهت گفتم بهم نگو رییس
ات:ولی شما....
ته:نظرت چیه؟
ات:ام خب....
ته:چقد وقت می خوای
ات:دو روز
ته:باشه
ته:چشاتو ببند
ات:چرا؟
ته:چون من می گم
چشمام رو بستم و دستمو اورد بالا و چیزی رو روی مچ دستم احساس کردم
ته:چشاتو باز کن
چشمام رو باز کردم و دیدم رییس با لبخند بهم نگا می کنه و ی دست بند دور دستمه
ته:اگه جوابت مثبت بود نگهش دار اگه ن پسش بده
ات:ام... ولی.... رییس
ولی اون دیگه رف
دو روز بعد
ته ویو
امروز میرم کافه و نظرشو می پرسم خداکنه مثبت باشه
ات ویو
ت این دو روز اصن نیومده احساس می کنم اگه رد کنم ب قلبش خنجر زدم تازه اون خیلی مهربون و خوشتیپه همه دخترا می خوام دوس دخترش شن حالا ک این فرصت نسیبمون شده باید ازش استفاده کم البته من بخواطر پولش نمی خوامش بخواطر قلب مهربونش می خوامش
صدا در اومد
ات:بفرمایید بشینید من دستم بنده چن مین دیگه می یام
ته:خب من ی جواب سفارش داده بودم
با صداش خنده اومد رو لبم سرم رو اوردم بالا و بهش لبخند زدم
ته:خب... جواب من کی حاضره؟
ات:ام ... خب تهیونگ من جوابم مثبته
وقتی اینو گفتم بوسه ای ل*بام زد و بغلم کرد
ته:دیگه میی ای پیش خودم ت شرکت کار می کنی عشقم
منم بغلش کردم و عطرشو ت ریه هام جا دادم
پایان🤍
۷.۶k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.