بعض زن ها..
بعض زن ها..
انتظار ناتمامی دارند
حتی وقتی پیرهن عروس بر تنشان است
حتی وقتی مادرمیشوند
میدانید...
مثلا منتظرند که یکباره از خواب بپرند و ببینند این عمری که گذشت خوابی بیش نبود...
نه لباس اجباری عروس برتن کردند
نه مادری شدند که انتخاب پدر بچه هایشان دست خودش نبود
و نه کسی شده اند که هر روز ارزومیکنند کاش خواب باشم ...
این زن ها
روزی هزار بار میمیرند اما به یک خانه
زندگی میبخشند...
و در حال پختن برنج رویاهایِ هرگز وصال نشده یشان راهم میگذارند که دم بکشد
هرروز خاطراتشان را روی درو دیوارو مبل خانه گردگیری میکنند...
همیشه با یک قاچ هندوانه به استقبالِ عصر ِ تابستان میروند
این زن ها شاید فقط شانه سری
شاخه گلی
عطری
از سال های خیلی دور به یادگارداشته باشند
که تنها ممنوعه ی زندگیشان است...
این زن ها در کمای ِ انتظارند.. #راضیه_نظریان
بعض زن ها..
انتظار ناتمامی دارند
حتی وقتی پیرهن عروس بر تنشان است
حتی وقتی مادرمیشوند
میدانید...
مثلا منتظرند که یکباره از خواب بپرند و ببینند این عمری که گذشت خوابی بیش نبود...
نه لباس اجباری عروس برتن کردند
نه مادری شدند که انتخاب پدر بچه هایشان دست خودش نبود
و نه کسی شده اند که هر روز ارزومیکنند کاش خواب باشم ...
این زن ها
روزی هزار بار میمیرند اما به یک خانه
زندگی میبخشند...
و در حال پختن برنج رویاهایِ هرگز وصال نشده یشان راهم میگذارند که دم بکشد
هرروز خاطراتشان را روی درو دیوارو مبل خانه گردگیری میکنند...
همیشه با یک قاچ هندوانه به استقبالِ عصر ِ تابستان میروند
این زن ها شاید فقط شانه سری
شاخه گلی
عطری
از سال های خیلی دور به یادگارداشته باشند
که تنها ممنوعه ی زندگیشان است...
این زن ها در کمای ِ انتظارند.. #راضیه_نظریان
۹۰۳
۱۵ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.