You love a vampire part 4 (5)
به سمت اسبهاشون رفتن اما قبل از اینکه برن پرنسس کنار کلبه نبود . اما براشون مهم نبود و سریع از اونجا رفتن . لیلی پشت
درخت قایم شده بود و به سختی دستاهاشو باز کرده بود . به سمت دریاچه رفت . تیکه ای که تائو توش بود داشت یخ میزد
لیلی بهش ضربه میزد اما انقدر محکم بود که نمیشکستن
_😭تائوووووو
تائو زیر آب داشت یخ میزد . لیلی جیغمیزد و گریه میکرد و به یخا ضربه میزد . که صدای چنتا اسب شنید . لی و سهون با نگهبانا اومدن . به سمت دریاچه رفتن
سهون: پرنسس!
لی: پرنسس شما خوبین؟؟
_😢😭بچه هاااا کمک کنین
لی: چیشده؟؟!!
_تائو! ...تائو اون زیره!
سهون: چییی؟؟
لی : برید کنار!
شروع کرد با شمشیرش به یخا ضربه زدن اما یخ سفت و محکم بودن و به این راحتی نبود . لوهان با سرعت به دریاچه رسید
لوهان: لیلی!
لوهان!...تو اینجا چیکار میکنی؟
لوهان: اومدم کمکت...تائو کجاست؟؟
_اون...زیر
لوهان: چی؟؟؟
به سمت دریاچه رفت و شمیرشو دراورد و ضربه زد
لی: فایده نداره سرورم...من تلاشمو کردم
لوهان محکم تر ضربه زد و یخا شکست و خودشم افتاد تو آب . آب خیلی یخ بود . اومد بالای آب
_لوهان!!خوبی؟؟
لوهان خیس خالی شده بود
لوهان : من خوبم میرم تائو رو بیارم...
رفت زیر آب چشماشو باریک کرد اون زیر تاریک بود و چیزی نمیدید . با دقت همجارو نگاه کرد و تائو رو دید که داره پایین تر میره . به سمتش شنا کرد و دستشو گرفت و کشیدش بالا از زیر بغل گرفتش و شنا کرد . لیلی خیلی نگران بود نه تنها از این میترسید که تائو رو از دست بده بلکه الان نگران برادرشم بود . یهو لوهان از آب اومد بیرون در حالی که تائو رو گرفته بود .
لی و سهون کمک کردن و تائو رو بیرون کشیدن . لیلی هم دست لوهان و گرفت و بیرون کشیدش بعدم محکم بغلش کرد
_😢😢ممنون اوپا
لوهان: خواهش میکنم دونگسنگ
🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷
به قصر برگشتن . تائو رو زودتر به اتاقش بردن و دکتر خبر کردن . تائو تقریبا قلبش نمیزد . لیلی گریه میکرد و میخواست بره پیش تائو انا دکتر گفته بود که باید سرش خلوت باشه . چانیول لیلی رو بغل کرده بود که آرومش کنه . به سمت اتاق سوهو بردش و در زد:
سوهو با استرس جواب داد: بیا تو
چان درو باز کرد . سوهو از دیدن لیلی تعجب کرد
سوهو: لیلی!!
_سوهو!!
پرید بغل سوهو . اونم محکم بغلش کرد بعد از خودش جداش کرد و بازوهاشو گرفت:
حالت خوبه ؟؟؟...صدمه که ندیدی؟؟
_نه من خوبم اما تائو...
سوهو: چی تائو چی؟
لیلی شروع کرد به گریه و نمیتونست حرف بزنه
سوهو: لیلی تائو چیشده؟؟؟.....لیلی حرف بزن!
_ اونو انداختن تو دریاچه یخ زده
سوهو : چییییییی؟؟؟؟؟
_😭دکتر میگه ضربانش خیلی ضعیفه و ممکنه بمیره
سوهو بغلش کرد و موهاشو نوازش کرد
_😭تائوووووو
تائو زیر آب داشت یخ میزد . لیلی جیغمیزد و گریه میکرد و به یخا ضربه میزد . که صدای چنتا اسب شنید . لی و سهون با نگهبانا اومدن . به سمت دریاچه رفتن
سهون: پرنسس!
لی: پرنسس شما خوبین؟؟
_😢😭بچه هاااا کمک کنین
لی: چیشده؟؟!!
_تائو! ...تائو اون زیره!
سهون: چییی؟؟
لی : برید کنار!
شروع کرد با شمشیرش به یخا ضربه زدن اما یخ سفت و محکم بودن و به این راحتی نبود . لوهان با سرعت به دریاچه رسید
لوهان: لیلی!
لوهان!...تو اینجا چیکار میکنی؟
لوهان: اومدم کمکت...تائو کجاست؟؟
_اون...زیر
لوهان: چی؟؟؟
به سمت دریاچه رفت و شمیرشو دراورد و ضربه زد
لی: فایده نداره سرورم...من تلاشمو کردم
لوهان محکم تر ضربه زد و یخا شکست و خودشم افتاد تو آب . آب خیلی یخ بود . اومد بالای آب
_لوهان!!خوبی؟؟
لوهان خیس خالی شده بود
لوهان : من خوبم میرم تائو رو بیارم...
رفت زیر آب چشماشو باریک کرد اون زیر تاریک بود و چیزی نمیدید . با دقت همجارو نگاه کرد و تائو رو دید که داره پایین تر میره . به سمتش شنا کرد و دستشو گرفت و کشیدش بالا از زیر بغل گرفتش و شنا کرد . لیلی خیلی نگران بود نه تنها از این میترسید که تائو رو از دست بده بلکه الان نگران برادرشم بود . یهو لوهان از آب اومد بیرون در حالی که تائو رو گرفته بود .
لی و سهون کمک کردن و تائو رو بیرون کشیدن . لیلی هم دست لوهان و گرفت و بیرون کشیدش بعدم محکم بغلش کرد
_😢😢ممنون اوپا
لوهان: خواهش میکنم دونگسنگ
🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷
به قصر برگشتن . تائو رو زودتر به اتاقش بردن و دکتر خبر کردن . تائو تقریبا قلبش نمیزد . لیلی گریه میکرد و میخواست بره پیش تائو انا دکتر گفته بود که باید سرش خلوت باشه . چانیول لیلی رو بغل کرده بود که آرومش کنه . به سمت اتاق سوهو بردش و در زد:
سوهو با استرس جواب داد: بیا تو
چان درو باز کرد . سوهو از دیدن لیلی تعجب کرد
سوهو: لیلی!!
_سوهو!!
پرید بغل سوهو . اونم محکم بغلش کرد بعد از خودش جداش کرد و بازوهاشو گرفت:
حالت خوبه ؟؟؟...صدمه که ندیدی؟؟
_نه من خوبم اما تائو...
سوهو: چی تائو چی؟
لیلی شروع کرد به گریه و نمیتونست حرف بزنه
سوهو: لیلی تائو چیشده؟؟؟.....لیلی حرف بزن!
_ اونو انداختن تو دریاچه یخ زده
سوهو : چییییییی؟؟؟؟؟
_😭دکتر میگه ضربانش خیلی ضعیفه و ممکنه بمیره
سوهو بغلش کرد و موهاشو نوازش کرد
۹.۶k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.