"زندگی من"
"زندگی من"
پارت 20
*ادامه مکالمه بین جیمین و کوک*
کوک: یعنی جی چرا دعوا کردین؟
جیمین: بیاین اینجا خالم خوب نی بهتون میگم..
کوک:باشه داریم میایم
(قطع کرد)
ویو ات
وقتی جیمین اونجوری کرد به خودم لعنت فرستادم من به غیر از اون با کسی نبودم
تو فکر بودم که بوم..سیاهی
ویو جیمین
بعد از 5 ساعت دکتر از اتاق عمل اومد بیرون
جیمین: دکتر حالش چطورع؟
دکتر: متاستفم
جیمین: یعنی چی؟
ته: جیمین اروم باش
جیمین: چجوری اروم باشم
کوک: حال بچش چطورع؟
دکتر: مگه ایشون حامله بودن
جین: بله
دکتر: ولی ایشون حامله نبودن
نامی: مگه میشه
دکتر: من نمیدونم ولی ایشون حامله نبودن
جیهوپ: الان برای ات چه اتفاقی افتاده؟
دکتر:ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شوگا: چرا جواب نمیدی؟
دکتر: ایشون رو از دست دادین!.
جیمین: مگه میشه..ات زندس من میدونم ات زندس
باورم نمیشد ات حامله نبود چقد به من گفت اما من به حرفش گوش نمیکردم..باورم نمیشد اتو از دست دادم
بدون اینکه به حرف بقیه گوش کنم رفتم پیش ات
جیمین: ات من که میدونم نمردی لطفا بیدارشو..
جیمین: ات ازت خواهش میکنم لطفا تو بری کی منو موچی صدا کنه
جیمین: ات لطفا بیدارشو
که یکدفعه سیاهی
چشمامو باز کردم دیدم سرم بهم وصله اعضا بالا سرم بودن
کوک: جیمین حالت خوبه؟
جیمین: ات ات کجاست؟
ته: ات زندست ولی
جیمین: ولی چی؟
جیمین: جواب منو بدین
جین: ولی تو کماست
نامی: دکتر گفته که زود از کما میاد بیرون*دروغ گفت*
شوگا: نامی
که یکدفعه نامی زد به دستش
پارت 20
*ادامه مکالمه بین جیمین و کوک*
کوک: یعنی جی چرا دعوا کردین؟
جیمین: بیاین اینجا خالم خوب نی بهتون میگم..
کوک:باشه داریم میایم
(قطع کرد)
ویو ات
وقتی جیمین اونجوری کرد به خودم لعنت فرستادم من به غیر از اون با کسی نبودم
تو فکر بودم که بوم..سیاهی
ویو جیمین
بعد از 5 ساعت دکتر از اتاق عمل اومد بیرون
جیمین: دکتر حالش چطورع؟
دکتر: متاستفم
جیمین: یعنی چی؟
ته: جیمین اروم باش
جیمین: چجوری اروم باشم
کوک: حال بچش چطورع؟
دکتر: مگه ایشون حامله بودن
جین: بله
دکتر: ولی ایشون حامله نبودن
نامی: مگه میشه
دکتر: من نمیدونم ولی ایشون حامله نبودن
جیهوپ: الان برای ات چه اتفاقی افتاده؟
دکتر:ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شوگا: چرا جواب نمیدی؟
دکتر: ایشون رو از دست دادین!.
جیمین: مگه میشه..ات زندس من میدونم ات زندس
باورم نمیشد ات حامله نبود چقد به من گفت اما من به حرفش گوش نمیکردم..باورم نمیشد اتو از دست دادم
بدون اینکه به حرف بقیه گوش کنم رفتم پیش ات
جیمین: ات من که میدونم نمردی لطفا بیدارشو..
جیمین: ات ازت خواهش میکنم لطفا تو بری کی منو موچی صدا کنه
جیمین: ات لطفا بیدارشو
که یکدفعه سیاهی
چشمامو باز کردم دیدم سرم بهم وصله اعضا بالا سرم بودن
کوک: جیمین حالت خوبه؟
جیمین: ات ات کجاست؟
ته: ات زندست ولی
جیمین: ولی چی؟
جیمین: جواب منو بدین
جین: ولی تو کماست
نامی: دکتر گفته که زود از کما میاد بیرون*دروغ گفت*
شوگا: نامی
که یکدفعه نامی زد به دستش
۱۴.۶k
۲۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.