فیک ملکه تومان پارت ۳
خوب چون دهنم آسفالت شد پارت دادم🗿💔
فردای اون روز
از زبان نویسنده
تو و مایکی بعد از این که صبحانه خوردین رفتین که آماده بشید برید به اون مغازه خیاطی چون گفته بود که امروز لباس هاتون آماده میشه
مایکی:میا اونجا همه پسرا هستن چی میخوای بپوشی؟
میا:این شلوار بک مشکیه با این تیشرت سفید خوبه؟
مایکی:آره راستی من مایو بر میدارم چون میخوایم بریم ساحل
میا:باشه من زیاد علاقه یی به شنا ندارم همون جا میشینم
مایکی که فهمید میا خجالت میکشه گفت:میا اون ساحلی بلندت که سفید بود رو بردار اونجا بپوش
میا:باشه
[پرش مکانی مغازه]
[اینجا همه لباس هاشون رو پوشیدن]
باجی:چه قد لباس هامون قشنگه
میتسویا:اره مخصوصن گلدوزی هاش
میا:وایی خدا خیلی خوشگله
مایکی: به مناسبت تشکیل تومان همه مهمون دراکنیمممممم
دراکن:ها چی چیشد نه من پول ندارم
مایکی:داری خوبشم داری
میا:دعوا نکنید راستی بچه ها بیاید بریم عکس یادگاری بگیریم
همه با هم:موافقیم
از زبان نويسنده
شماها با هم رفتید عکس گرفتید و بستنی خوردید
و میخواستید برید ساحل که موتور مایکی بنزین تموم کرد و قرار شد باجی موتور رو ببره بنزین بزنه
تو و مایکی با برقیه رفتید ولی زمانی که رفتید ساحل یادتون آمد که لباس های تو مایکی پیش باجی هست برای همین تصمیم گرفتید برید پمپ بنزین
[مکان پمپ بنزین]
[علامت افراد گنگ مقابل#@٪]
@:ما که بهتون گفته بودیم اگه یه بار دیگه ببینمتون زنده نمیزاریم تون
#:اول اون شاهین جادهای و بعد تو رو خورد میکنیم حححححح
باجی: مفت نگو اجازه نمیدم بهش دست بزنید
[اینجا قبل از این که شما ها برسید باجی یکم کتک خورد]
٪:عجب سگ جونی هست لعنتی
که یکدفعه بتمن و اسپایدرم_ چیزه مایکی و میا وارد میشوند 🗿✨️
مایکی یکم وایستاد و بعد خودش متور اش رو با لگد پرت کرد اونور
باجی:تو خودت متور رو...
میا:چه طوری به خودت جرعت میدی
مایکی:زمانی که ما اینجا هستیم به دوستمون آسیب بزنی
@:آخ چه قد ترسیدیم
#:یه دختر تو گنگ؟تو خیلی ضعیف هستی
مایکی از اعصبانیت رگ گردن اش بیرو زد
میا آروم با قدم های مطمئن میرفت سمت اون گنگ
هرچی نزدیک تر میشد اونا بیشتر میترسیدن
تا زمانی که میا قشنگی جلو رئیس گنگ وایستاد
@:تو که خیلی کو...[کوچولو]
حرف اش با لگدی که میا تو صورت اش زد قطع شد که هیچ پرت شد چند مت اونور تر میشه گفت صدای خورد شدن استخون هاش آمد
میا: حلا چی فک میکنی؟
همه اونا زانو زدن:ببخشید قربان ما اشتباه کردیم
میا: برید گورتونم گم کنید
حالا *با داد و حاله ترس ناک*
و همه شون در رفتن
خوب تاحمایت ها زیاد نشه از پارت بعد خبری نیست🤡✨️
فردای اون روز
از زبان نویسنده
تو و مایکی بعد از این که صبحانه خوردین رفتین که آماده بشید برید به اون مغازه خیاطی چون گفته بود که امروز لباس هاتون آماده میشه
مایکی:میا اونجا همه پسرا هستن چی میخوای بپوشی؟
میا:این شلوار بک مشکیه با این تیشرت سفید خوبه؟
مایکی:آره راستی من مایو بر میدارم چون میخوایم بریم ساحل
میا:باشه من زیاد علاقه یی به شنا ندارم همون جا میشینم
مایکی که فهمید میا خجالت میکشه گفت:میا اون ساحلی بلندت که سفید بود رو بردار اونجا بپوش
میا:باشه
[پرش مکانی مغازه]
[اینجا همه لباس هاشون رو پوشیدن]
باجی:چه قد لباس هامون قشنگه
میتسویا:اره مخصوصن گلدوزی هاش
میا:وایی خدا خیلی خوشگله
مایکی: به مناسبت تشکیل تومان همه مهمون دراکنیمممممم
دراکن:ها چی چیشد نه من پول ندارم
مایکی:داری خوبشم داری
میا:دعوا نکنید راستی بچه ها بیاید بریم عکس یادگاری بگیریم
همه با هم:موافقیم
از زبان نويسنده
شماها با هم رفتید عکس گرفتید و بستنی خوردید
و میخواستید برید ساحل که موتور مایکی بنزین تموم کرد و قرار شد باجی موتور رو ببره بنزین بزنه
تو و مایکی با برقیه رفتید ولی زمانی که رفتید ساحل یادتون آمد که لباس های تو مایکی پیش باجی هست برای همین تصمیم گرفتید برید پمپ بنزین
[مکان پمپ بنزین]
[علامت افراد گنگ مقابل#@٪]
@:ما که بهتون گفته بودیم اگه یه بار دیگه ببینمتون زنده نمیزاریم تون
#:اول اون شاهین جادهای و بعد تو رو خورد میکنیم حححححح
باجی: مفت نگو اجازه نمیدم بهش دست بزنید
[اینجا قبل از این که شما ها برسید باجی یکم کتک خورد]
٪:عجب سگ جونی هست لعنتی
که یکدفعه بتمن و اسپایدرم_ چیزه مایکی و میا وارد میشوند 🗿✨️
مایکی یکم وایستاد و بعد خودش متور اش رو با لگد پرت کرد اونور
باجی:تو خودت متور رو...
میا:چه طوری به خودت جرعت میدی
مایکی:زمانی که ما اینجا هستیم به دوستمون آسیب بزنی
@:آخ چه قد ترسیدیم
#:یه دختر تو گنگ؟تو خیلی ضعیف هستی
مایکی از اعصبانیت رگ گردن اش بیرو زد
میا آروم با قدم های مطمئن میرفت سمت اون گنگ
هرچی نزدیک تر میشد اونا بیشتر میترسیدن
تا زمانی که میا قشنگی جلو رئیس گنگ وایستاد
@:تو که خیلی کو...[کوچولو]
حرف اش با لگدی که میا تو صورت اش زد قطع شد که هیچ پرت شد چند مت اونور تر میشه گفت صدای خورد شدن استخون هاش آمد
میا: حلا چی فک میکنی؟
همه اونا زانو زدن:ببخشید قربان ما اشتباه کردیم
میا: برید گورتونم گم کنید
حالا *با داد و حاله ترس ناک*
و همه شون در رفتن
خوب تاحمایت ها زیاد نشه از پارت بعد خبری نیست🤡✨️
۳.۵k
۰۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.