تکپارتی
تکپارتی
بعد از اینکه باهم بحثمون شد رفتم و روی نیمکت توی پارک با فاصله زیاد از جیهوپ نشستم و دستامو روی هم گذاشتم و با اخم به یه سمت دیگه نگاه میکردم تا جیهوپ رو نبینم
جیهوپ: ا/ت قهر نکن دیگه ببخشید
ا/ت: با من حرف نزن جناب جانگ...
جیهوپ: ا/ت واقعا وقتی اینقدر رسمی حرف میزنی خوشم نمیاد
ا/ت: همینه که هست اقای جانگ لطفا با من حرف نزنین
جیهوپ: از دست این لجبازی های تو باید چیکار کنم من؟
جوابی ندادم و همینطور با اخم به یه طرف دیگه خیره شده بودم و عصبی بودم
یه دختر اومد سمتمون و روبه روی جیهوپ ایستاد و بهش نگاه میکرد زیر چشمی بهشون نگاه میکردم
: ببخشید میشه اینجا بشینم؟
دختره به جای خالی کنار روی نیمکت که کنار جیهوپ بود اشاره کرد
عصبانیتم بیشتر شد و برگشتم سمت دختره و به جیهوپ نزدیک تر شدم و درست کنارش نشستم
ا/ت: نخیر نمیشه... نمیتونی اینجا بشینی حالا هم گورتو گم کن تا خودم کاری نکردم که گمشی بری
دختره بدون اینکه حرفی بزنه از پیشمون گذشت و رفت درحالیکه میرفت با عصبانیت بهش خیره شده بودم که صدای خنده های اروم جیهوپ رو شنیدم و برگشتم سمتش
ا/ت: به چی میخندی؟
جیهوپ: تو الان روم غیرتی شدی نه؟
ا/ت: عایشش... هرموقع میخوام قهر کنم یه اتفاقی میوفته که نمیشه کلا...
جیهوپ: بیبی... برای همینه که میگم باهام قهر نکن
دستشو دور گردنم انداخت و بغلم کرد و پیشونیمو بوسید
ا/ت: باید فکرامو بکنم تا ببینم اشتی میکنم یا نه
جیهوپ: اذیت نکن دیگه اشتی کن من معذرت میخوام
ا/ت: عاممم... باشه آشتیم...
اشتی کردم و بعد از کلی باهم قدم زدن توی خیابونا خسته به خونه برگشتیم و کنار هم خوابیدیم
پایان
بعد از اینکه باهم بحثمون شد رفتم و روی نیمکت توی پارک با فاصله زیاد از جیهوپ نشستم و دستامو روی هم گذاشتم و با اخم به یه سمت دیگه نگاه میکردم تا جیهوپ رو نبینم
جیهوپ: ا/ت قهر نکن دیگه ببخشید
ا/ت: با من حرف نزن جناب جانگ...
جیهوپ: ا/ت واقعا وقتی اینقدر رسمی حرف میزنی خوشم نمیاد
ا/ت: همینه که هست اقای جانگ لطفا با من حرف نزنین
جیهوپ: از دست این لجبازی های تو باید چیکار کنم من؟
جوابی ندادم و همینطور با اخم به یه طرف دیگه خیره شده بودم و عصبی بودم
یه دختر اومد سمتمون و روبه روی جیهوپ ایستاد و بهش نگاه میکرد زیر چشمی بهشون نگاه میکردم
: ببخشید میشه اینجا بشینم؟
دختره به جای خالی کنار روی نیمکت که کنار جیهوپ بود اشاره کرد
عصبانیتم بیشتر شد و برگشتم سمت دختره و به جیهوپ نزدیک تر شدم و درست کنارش نشستم
ا/ت: نخیر نمیشه... نمیتونی اینجا بشینی حالا هم گورتو گم کن تا خودم کاری نکردم که گمشی بری
دختره بدون اینکه حرفی بزنه از پیشمون گذشت و رفت درحالیکه میرفت با عصبانیت بهش خیره شده بودم که صدای خنده های اروم جیهوپ رو شنیدم و برگشتم سمتش
ا/ت: به چی میخندی؟
جیهوپ: تو الان روم غیرتی شدی نه؟
ا/ت: عایشش... هرموقع میخوام قهر کنم یه اتفاقی میوفته که نمیشه کلا...
جیهوپ: بیبی... برای همینه که میگم باهام قهر نکن
دستشو دور گردنم انداخت و بغلم کرد و پیشونیمو بوسید
ا/ت: باید فکرامو بکنم تا ببینم اشتی میکنم یا نه
جیهوپ: اذیت نکن دیگه اشتی کن من معذرت میخوام
ا/ت: عاممم... باشه آشتیم...
اشتی کردم و بعد از کلی باهم قدم زدن توی خیابونا خسته به خونه برگشتیم و کنار هم خوابیدیم
پایان
۵.۷k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.