رز شکسته پارت چهارم

از زبان یوری

وای خدا خیلی مهربونه و همینطور جذاب...
ای بابا چی دارم میگم
حتما ذهن مریض لونا رو من اثر گذاشته،
تو فکر بودم که صدام زد : یوری بیا پائین
× چشم
_ بیا بریم تو
× چشم

از زبان هیونجین

رفتیم داخل عمارت همین که وارد سالن شدیم خانوم چوی اومد سمتمون
(علامت خانوم چوی ^ )
^ ببخشید ارباب ولی این دختر کیه ؟
_ اممم این خدمتکاره جدیده اسمش یوریِ ، یوری
× بله ؟
_ این خانوم چویِ سرپرست خدمتکاراست و همینطور دایه ی من
^ خوشبختم خانوم کوچولو
× همچنین
^ دخترم بیا بریم کارا رو بهت بگم
× چشم
^ بیا

از زبان یوری

خانوم خیلی مهربونی بود
بعد از اینکه کارا رو بهم گفت
کارا رو انجام دادم
و رفتم خوابیدم



چطوره ؟