از دوست معمولی به عشق...ببخشید چند روز نبودم تولد ابجیم بود ..🥺🫀
part ⁹
ته ویو
نهههه لونا قشنگم بیدار شو...سریع بلند شدم رفتم یقه ی کوک و گرفتم ..
تهیونگ: اشغال تو عشق منو کشتی روانی..
کوک: لونا به خاطر تو اومد جلو گلوله
.
.
.راوی ویو
دو تا دشمن دوتا رقیب عشقی به جون هم افتاده بودن ..
به حد مرگ هم رو میزدن
...
تهیونگ ویو
بعد از کتک کاری با کوک لونا رو بیمارستان بردیم
..
چند ساعت بعد
منتظر به در اتاق عمل خیره شده بودم
که منتها لونا ی قشنگم از در بیاد بیرون...
ولی خبری نشده بود ....
بعد از تیم ساعت دکتر از اتاق عمل بیرون اومد ..
سریع من و کوک به سمت دکتر رفتیم
کوک و ته: دکتر لونا چی شد ؟ هماهنگ.
دکتر سرش رو پایین گرفت متاسفانه...مکث...لونا خانم به کما رفتن
به شک رفتم اشکام یکی یکی پشت سر هم سرریز میشدن ...صدای دکتر و کوک کم کم محو میشد و .....بیهوش..
......
ببخشید کم بود ...🥺💔قول میدم پارت بعد بیشتر بزارم
ته ویو
نهههه لونا قشنگم بیدار شو...سریع بلند شدم رفتم یقه ی کوک و گرفتم ..
تهیونگ: اشغال تو عشق منو کشتی روانی..
کوک: لونا به خاطر تو اومد جلو گلوله
.
.
.راوی ویو
دو تا دشمن دوتا رقیب عشقی به جون هم افتاده بودن ..
به حد مرگ هم رو میزدن
...
تهیونگ ویو
بعد از کتک کاری با کوک لونا رو بیمارستان بردیم
..
چند ساعت بعد
منتظر به در اتاق عمل خیره شده بودم
که منتها لونا ی قشنگم از در بیاد بیرون...
ولی خبری نشده بود ....
بعد از تیم ساعت دکتر از اتاق عمل بیرون اومد ..
سریع من و کوک به سمت دکتر رفتیم
کوک و ته: دکتر لونا چی شد ؟ هماهنگ.
دکتر سرش رو پایین گرفت متاسفانه...مکث...لونا خانم به کما رفتن
به شک رفتم اشکام یکی یکی پشت سر هم سرریز میشدن ...صدای دکتر و کوک کم کم محو میشد و .....بیهوش..
......
ببخشید کم بود ...🥺💔قول میدم پارت بعد بیشتر بزارم
۶.۶k
۲۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.