زینالی مردی برای تمام فصول
رفتم جلوی میز زینالی نشستم بهش گفتم وسط مرخصی بدون حقوق بودم که تلفن زدند که مدرسه شما بوجود من احتیاج دارد گفت شما؟ گفتم پرهیزگار گفت آها پرهیزگار من کی تو را نخواستم ؟؟؟ خلاصه یکساعت و نیم توضیح داد که من را میخواسته گفتم شاید راست میگه من خودم حواسم نبوده رفتم یک مدرسه دیگه کار کردم بعد گفت تو چرا به همه گفتی من تو را نمی خواهم؟؟؟ همین مهندس برزین !!! من آخرین باری که مهندس برزین را دیدم جشنواره خوارزمی بود که با هم داور بودیم خلاصه بعد از عذر خواهی از مهندس زینالی داشتم از دفتر خارج میشدم که یادم آمد اینها به چه مجوزی وسط مرخصی بدون حقوق با من تماس گرفتند خلاصه رفتم اداره گفتم درسها راست کارم نیست ولی حقیقت از حال و هوای مهندس پریشان شده بودم خانومه گفت قانون جدید اینه که مرخصی بدون حقوق شش ماهه می دانی که چون قیافه ات شبیه کوچولوها است دارم توضیح می دهم خلاصه دوباره رفتم از کل اداره امضا گرفتم که کارم به حراست نرسد و رفتم دوباره چای را دم کردم نشستم سر پیج اینستاگرامم ولی انصافا مادرم میگه بعد ملاقات با زینالی بیشتر موهات سفید شد
۱۵
۱۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.