گر شوم ديوانه ات ديوانه ی من ميشوی؟
گر شوم ديوانه ات ديوانه ی من ميشوی؟
جان فدايت ميكنم جانانه ی من ميشوی؟
روبرويت مينشينم تا كنم عاشق تو را
گر كنم افسون تو را افسانه ی من ميشوی؟
در دل تاريك شب شمع تو ميگردد دلم
خود بگو سوزد پرم پروانه ی من ميشوی؟
چشمه ی پاك نگاهت پر كند پيمانه ام
ميشوم در باده"می" ميخانه ی من ميشوی؟
هر كجا شادی ببينم جای تو خالی كنم
شادی اين خانه و كاشانه ی من ميشوی؟
تا نگاهم ميكنی مست و خرابت ميشوم
گر شوم ويران تو ويرانه ی من ميشوی؟
خود شگفت از اين كه دل ديوانه ی چشم تو شد
من شدم ديوانه ات ديوانه ی من ميشوی
جان فدايت ميكنم جانانه ی من ميشوی؟
روبرويت مينشينم تا كنم عاشق تو را
گر كنم افسون تو را افسانه ی من ميشوی؟
در دل تاريك شب شمع تو ميگردد دلم
خود بگو سوزد پرم پروانه ی من ميشوی؟
چشمه ی پاك نگاهت پر كند پيمانه ام
ميشوم در باده"می" ميخانه ی من ميشوی؟
هر كجا شادی ببينم جای تو خالی كنم
شادی اين خانه و كاشانه ی من ميشوی؟
تا نگاهم ميكنی مست و خرابت ميشوم
گر شوم ويران تو ويرانه ی من ميشوی؟
خود شگفت از اين كه دل ديوانه ی چشم تو شد
من شدم ديوانه ات ديوانه ی من ميشوی
۴.۴k
۰۹ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.