.
(عشق تکرار نشدنی)
پارت هشتم
ویو آژانس:
تقریبا یک ساعت از اومدن دازای به آژانس گذشته بود که یک نفر اون سازمان های ناشناس به فوکوزاوا زنگ زد
ناشناس:سلام رئیس آژانس کاراگاهی مسلح فوکوزاوا یوکیجی
فوکوزاوا:مشکلی پیش اومده؟
ناشناس:اومدم بهت یک هشدار بدم
فوکوزاوا:جی میخوای؟
ناشناس:اومدم بهت بگم که ما یک سازمان هستیم که مخالف شما و مافیا هستیم و شما ها رو نابود میکنیم
فوکوزاوا:*فکر کرد ایسگاشو برای همین قطع کرد*
دقیقا همون لحظه خبر قتل چهار نفر رو از تلویزیون پخش شد که همه ی اونا یک علامت شبیه ستاره داشتن
همه اعضای آژانس با تعجب با فوکوزاوا نگاه میکردن که یک نفر به فوکوزاوا زنگ زد
ویو مافیا:میری داشت با الیس چان بازی میکرد که گوشیش زنگ خورد (مکالمه مرد ناشناس با فوکوزاوا)
وقتی موری خبر تلویزیون و مرد ناشناس رو شنید به فوکوزاوا زنگ زد....
ادامه دارد...
پارت هشتم
ویو آژانس:
تقریبا یک ساعت از اومدن دازای به آژانس گذشته بود که یک نفر اون سازمان های ناشناس به فوکوزاوا زنگ زد
ناشناس:سلام رئیس آژانس کاراگاهی مسلح فوکوزاوا یوکیجی
فوکوزاوا:مشکلی پیش اومده؟
ناشناس:اومدم بهت یک هشدار بدم
فوکوزاوا:جی میخوای؟
ناشناس:اومدم بهت بگم که ما یک سازمان هستیم که مخالف شما و مافیا هستیم و شما ها رو نابود میکنیم
فوکوزاوا:*فکر کرد ایسگاشو برای همین قطع کرد*
دقیقا همون لحظه خبر قتل چهار نفر رو از تلویزیون پخش شد که همه ی اونا یک علامت شبیه ستاره داشتن
همه اعضای آژانس با تعجب با فوکوزاوا نگاه میکردن که یک نفر به فوکوزاوا زنگ زد
ویو مافیا:میری داشت با الیس چان بازی میکرد که گوشیش زنگ خورد (مکالمه مرد ناشناس با فوکوزاوا)
وقتی موری خبر تلویزیون و مرد ناشناس رو شنید به فوکوزاوا زنگ زد....
ادامه دارد...
۱.۱k
۱۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.