نامجون ب عنوان داداش بزرگت

جفتتون خرخونای خفن مدرسه بودین
یبار ک دعواتون شده بود سر اینکه لیوان مورد علاقشو شکوندی (خواهر برادری رالف خرابکار بودین ) اونم تو ی روز بارونی همه ی چترا رو جمع کرد تا وقتی میری بیرون خیس شی ( انتقام ب سبک داداش نامجون بعلههه در ضمن واقعی هم هست واقعا با خواهرش همینکارو کرد یبار )تو هم کم نزاشتی و دفترچه اهنگاشو نابود کردی گرچه خیلی عصبانی شد ولی مونی صبورمون زودی بخشیدت و دوباره همون خواهر خنگ و دست و پا چلفتی خودش شدی
با اینکه جفتتون نمخواین قبول کنین ولی هم از نظر اخلاقی و ظاهری خیلی شبیه همین جذاب و سکسی و ادم کش (رپپپپ مانستررررر)
وقتایی ک اخلاقاتون سر جاشه با هم میرید کتابخونه کتاب میخونید بعدشم ی همبرگر مشتی میزنید بر بدن (گشنم شد )
جفتتون عاشق روزای بارونی اید و همیشه با هم زیر بارون قدم میزنید
خیلی کم دعوا میکنید و همیشه با هم خوبید
همیشه هواتو داره و تو درسات کمکت میکنه
وای ب حال کسی ک سر ب سر ابجی کوچولوی مونی بزاره وگرن از ی کوالای نمک دون ب خمون رپ مانسر میشه و توانایی کشتن داره
خلاصه سر ب سر خواهرش نزار
دمت گرم
لایکم بکوب
نظرتم بنویس
دوس داشتی فالو کن
وگرنه ب رپ مانستر میگ بیاد برات چون داری ابجیشو اذیت میکنی

بقیه اعضا در پیچ موجود است