چند پارتی ران~۱۰
بچهااا هنتای کنم شاید این پارتو
ران تاکارا رو کول کرده میاره خونه...
سانزو:چیشده رانننننن
ران:میخاستی چی بشه به لطف این دستو پا چلفتی خوردیم زمین
سانزو: بهتر دلم خنک شد خخخخخ
ران:مریضِ سادیسمی چرا خوشحالی؟؟مگه من چه هیزم تری به تو فروختم..
سانزو: بیخیال بابا من میرم بکپم خدافز
تاکارا:این چش بود ران؟
ران:بیخیالش مشکل روحی داره
تاکارا:باید برم زیر دوش آب گرم همه بدنم مثل سنگ سفت شده
ران:صدرصد حموم باید بریم چون خاکیم شدیم...
و تاکارا از کول ران میاد پایین که بره حموم...
که ران یهو از پشت بغلش میکنه
تاکارا:هییی ولم کننننن
ران:بت گفتم که قراره تنبیه بشی جوجه(پوز خند)
ران لباسای تاکارا رو در میاره و میبرتش زیر دوش..
تاکارا:(حالت گونه های سرخ) خیلی بدیییی
ران: حرف نباشه
میچسوبتش به دیوار و لبشو میذاره رو لب تاکارا (فرانسوی سبک)
و دستشو میبره به سمت پایین تنه تاکارا و آروم آروم پایین تنشو میماله...
اقاااا خجالت میکشمممممم😑🤣
تاکارا:آهه..آههه را..
ران: کنار گوش تاکارا* گفتم حرف نباشه(صدای خمار)
ران یکم خم میشه و شروع میکنه به میکدن سر سینه های تاکارا
ران:اوفف دلم میخواد تا صبح با نوک این سینه های نرمت ور برم(در حالت حشری بودن تمامممم)
تاکارا:ب..بسهه توروخدا ولم کنن آهه
ران:اگه بخوای همینطوری آهو ناله کنی که بیشتر حشری میکنی باباییو(خنده)
نگران نباش زود تموم میشه(بازم خنده مستانه😂)
تاکارا کم کم داشت حس میگرفت و دست از مقاومت برداشت..
ران:آفرین دختر قشنگم همینجوری آروم باش تا بابایی بتونه هم خودشو ارضا کنه هم تو رو...
ران تاکارا رو کول کرده میاره خونه...
سانزو:چیشده رانننننن
ران:میخاستی چی بشه به لطف این دستو پا چلفتی خوردیم زمین
سانزو: بهتر دلم خنک شد خخخخخ
ران:مریضِ سادیسمی چرا خوشحالی؟؟مگه من چه هیزم تری به تو فروختم..
سانزو: بیخیال بابا من میرم بکپم خدافز
تاکارا:این چش بود ران؟
ران:بیخیالش مشکل روحی داره
تاکارا:باید برم زیر دوش آب گرم همه بدنم مثل سنگ سفت شده
ران:صدرصد حموم باید بریم چون خاکیم شدیم...
و تاکارا از کول ران میاد پایین که بره حموم...
که ران یهو از پشت بغلش میکنه
تاکارا:هییی ولم کننننن
ران:بت گفتم که قراره تنبیه بشی جوجه(پوز خند)
ران لباسای تاکارا رو در میاره و میبرتش زیر دوش..
تاکارا:(حالت گونه های سرخ) خیلی بدیییی
ران: حرف نباشه
میچسوبتش به دیوار و لبشو میذاره رو لب تاکارا (فرانسوی سبک)
و دستشو میبره به سمت پایین تنه تاکارا و آروم آروم پایین تنشو میماله...
اقاااا خجالت میکشمممممم😑🤣
تاکارا:آهه..آههه را..
ران: کنار گوش تاکارا* گفتم حرف نباشه(صدای خمار)
ران یکم خم میشه و شروع میکنه به میکدن سر سینه های تاکارا
ران:اوفف دلم میخواد تا صبح با نوک این سینه های نرمت ور برم(در حالت حشری بودن تمامممم)
تاکارا:ب..بسهه توروخدا ولم کنن آهه
ران:اگه بخوای همینطوری آهو ناله کنی که بیشتر حشری میکنی باباییو(خنده)
نگران نباش زود تموم میشه(بازم خنده مستانه😂)
تاکارا کم کم داشت حس میگرفت و دست از مقاومت برداشت..
ران:آفرین دختر قشنگم همینجوری آروم باش تا بابایی بتونه هم خودشو ارضا کنه هم تو رو...
۱۳.۸k
۲۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.