سناریو
#سناریو
وقتی به سختی راه میری و اون میدونه چرا *منحرف شین*
نامجون:بیب چرا اینجوری شدی؟
ا.ت: به خاطر جنابعالی
نامجون: کاری نکن دوباره انجامش بدم
جین:خب میخواستی تحریکم نکنی
شوگا:عاا من نمیدونم ولی امشب هم باید بفاکت بدم
جیهوپ:گفته بودم رو تخت مهربون نیستم
ا.ت:😒
جیمین:بزگ میشی یادت میره
ا.ت:😑
تهیونگ:بیب حالت خوبه؟ص
ا.ت:خفه شو
تهیونگ:*سعی در نگه داشتن خنده*
جونگکوک:شک نکن اگه دلم نمیسوخت تا اان زیرم بودی
وقتی به سختی راه میری و اون میدونه چرا *منحرف شین*
نامجون:بیب چرا اینجوری شدی؟
ا.ت: به خاطر جنابعالی
نامجون: کاری نکن دوباره انجامش بدم
جین:خب میخواستی تحریکم نکنی
شوگا:عاا من نمیدونم ولی امشب هم باید بفاکت بدم
جیهوپ:گفته بودم رو تخت مهربون نیستم
ا.ت:😒
جیمین:بزگ میشی یادت میره
ا.ت:😑
تهیونگ:بیب حالت خوبه؟ص
ا.ت:خفه شو
تهیونگ:*سعی در نگه داشتن خنده*
جونگکوک:شک نکن اگه دلم نمیسوخت تا اان زیرم بودی
۳۵۰
۳۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.