فیک تهیونگ(اخرین دیدار) p6

لایلا دستاشو جلو صورتم تکون داد
×خوبی
+اوهوم برو لباساتو عوض کن بیا ناهار
×اوک
لایلا رفت بالا تا لباساشو عوض کنه منم سفره رو چیدم که اومد نشستیم سر سفره و خوردیم بعد ناهار تصمیم گرفتیم بریم بیرون
×ا.تتتتتتت زود باش
+اوک اومدم
×بریمممم
+اوک بریم
بعد دو ساعت رانندگی رسیدیم به یه مرکز خرید
لایلا از ماشین پرید گفت تو ماشینو پارک کن من اینجا منتظرم
+اوکی
ماشین پارک کردم رفتیم داخل کلی وسیله خریدیم
داشتیم می رفتیم سمت ماشین که یه ماشین سیاه لکسوس زده بود به ماشینم
رفیتیم جلوتر لایلا گفت ببینم اونا بی تی اس نیستن
+که چی
×که چییی دیوونه شده
_ سلام ببخشید ما با ماشینتون تصادف کردیم خیلی عذر میخوام این شماره من هست هر چی هزینش شد به من زنگ بزنید تا پرداخت کنم
+اوه ممنون و اشکالی نداره پیش میاد
کارتو گرفتم و رفتیم نشستیم تو ماشین لایلا جیغ کشید
+چته دختر
× تو دیوونه ای الان کیم تهیونگ شمارشو بهت داد (با داد)
+که چی
شماره رو پاره کردم و انداختم بیرون از پنجره
از زبان جین
دیدم که ا.ت کارتی که تهیونگ بهش داده بود از پنجره انداخت بیرون راستش دلم شکت که نامجون گفت: دیدی تو هم
€ آره
نامجون هم سرشو تکون داد