ادامه پارت ۱...
فیک ویمینکوک (عشق ممنوعه)
الکس(معشوقه فیلیکس یا همون دوست پسرش)
هوی جیمین چرا اینجا نشستی ؟ پاشو گمشو اتاقت . آیش ازش بدم میاد واقعا احمق بودیم که فکر کردیم میتونیم باهاش رابطه داشته باشیم.
(ببینید وقتی جیمین ۱۶ سالش بود الکس و فیلیکس میخواستن باهاش رابطه داشته باشن ولی جیمین نمیزاره و از خونه در میره و از اون به بعد اون دوتا جیمین رو اذیت میکنن و ازش بدشون میاد )
یک هفته بعد :
ویو جیمین:
خب هر اتفاقی تو مدرسه قبلیت افتاده رو فراموش کن مدرست رو عوض کردی میتونی دوست پیدا کنی و حال کنی . فایتینگ بزن بریم .
مدرسه :
رفتم تو دفتر معلما بعد از چند دقیقه با معلم رفتیم سر کلاس خودمو معرفی کردم همه خیلی پوکر نگام کردن رسما همون اول گند خورد به اعتقاد به نفسم معلم گفت یه جا بشین تا زنگ بعد بچه ها رو جالبه جا کنم . رفتم نشستم رو یه صندلی ردیف دوم زنگ اول تموم شد بغل دستم یه دختر بود بهم سلام داد و خودشو معرفی کرد سلام دادم و رفتم تو فکر .
زنگ دوم :
معلم اومد و گفت بچه ها بر اساس نمره ها باید جاها رو عوض کنم همه رو جا به جا کرد و به من گفت چون تازه اومدی با اینکه نمرت خوبه فعلا تو ردیف آخر بشین کنار تهیونگ رفتم نشستم کنارش سلام دادم یه نگاه عجیب بهم کرد و سلام داد و بعد رفت تو گوشیش زنگ که خورد ...
بچه ها میشه از همین اول حمایت کنید و اینکه بعضی جاها غلط املایی داره چون تند تند مینویسم اینجوریه 🫂💗
الکس(معشوقه فیلیکس یا همون دوست پسرش)
هوی جیمین چرا اینجا نشستی ؟ پاشو گمشو اتاقت . آیش ازش بدم میاد واقعا احمق بودیم که فکر کردیم میتونیم باهاش رابطه داشته باشیم.
(ببینید وقتی جیمین ۱۶ سالش بود الکس و فیلیکس میخواستن باهاش رابطه داشته باشن ولی جیمین نمیزاره و از خونه در میره و از اون به بعد اون دوتا جیمین رو اذیت میکنن و ازش بدشون میاد )
یک هفته بعد :
ویو جیمین:
خب هر اتفاقی تو مدرسه قبلیت افتاده رو فراموش کن مدرست رو عوض کردی میتونی دوست پیدا کنی و حال کنی . فایتینگ بزن بریم .
مدرسه :
رفتم تو دفتر معلما بعد از چند دقیقه با معلم رفتیم سر کلاس خودمو معرفی کردم همه خیلی پوکر نگام کردن رسما همون اول گند خورد به اعتقاد به نفسم معلم گفت یه جا بشین تا زنگ بعد بچه ها رو جالبه جا کنم . رفتم نشستم رو یه صندلی ردیف دوم زنگ اول تموم شد بغل دستم یه دختر بود بهم سلام داد و خودشو معرفی کرد سلام دادم و رفتم تو فکر .
زنگ دوم :
معلم اومد و گفت بچه ها بر اساس نمره ها باید جاها رو عوض کنم همه رو جا به جا کرد و به من گفت چون تازه اومدی با اینکه نمرت خوبه فعلا تو ردیف آخر بشین کنار تهیونگ رفتم نشستم کنارش سلام دادم یه نگاه عجیب بهم کرد و سلام داد و بعد رفت تو گوشیش زنگ که خورد ...
بچه ها میشه از همین اول حمایت کنید و اینکه بعضی جاها غلط املایی داره چون تند تند مینویسم اینجوریه 🫂💗
۳.۶k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.