رمان اجرای عاشقانه-پارت دهم
رمان اجرای عاشقانه-پارت دهم
(قبل از اینکه بخونید دوستان من کمبود پوستر دارم بی زحمت هرکی بلده برام درست کنه)
از شنیدن صداش تکونی میخورم و برمیگردم پشت سرم و میبینم پشت سرمه!
من-چـ...چیزه!من اومدم آب بخورم اخه خیلی تشنم بود از موقع صبحانه نوشیدنی نخوردم!
سهون-لابد آب پرتغال نیم ساعت پیشو ارواح مدرسه تا تهش خوردن
من-لابد!
سهون-ببین من حوصله سروکله زدن با تو رو ندارم الانم که میبینی اصرار دارم که ببرمت،عاشق چشم و ابروت نشدم،فقط به خاطر قولی که به مادرت دادم مجبورم!
من-نکه من الان عاشق سینه چاکتم
سهون-اگر عاشقم باشی که من میرم خودمو به عنوان پناهنده آفریقایی به سفارت کره معرفی می کنم
من-خیلی هم دلت بخواد
سهون-دل من غلط می کنه عشق تو رو بخواد!
سهون-من دارم میرم اگر مثه بچه آدم اومدی که اومدی اگر نیومدی هم به درک خودم تنها میرم!تو هم برو خوابگاه پسرا منحرف جون!
و راه میوفته سمت در خروجی من با عصابنیت دنبالش راه میوفتم و می گم:
-منحرف خودتی بی ادب!
سهون جواب نمیده و منم جری تر میشمو میگم:
-واقعا اگر طرفدارات از اخلاق فوق العادت خبر داشته باشن همشون به خاطر حماقتشون خودکشی می کنن!
سهون-من با هرکس اون جوری که لایقشه برخورد می کنم
من همونطور که دنبالش میرم میگم:
-منظورت چی بود دقیقا؟
سهون شونه هاشو بالا میندازه و میگه:
-مهم نیس زیاد به مغزت فشار نیار سیم کشیش اتصال می کنه!
من-هار هار هار خندیدم
سهون-انقدر نخند دهنت گشاد میشه
من-اصلا جواب بی شخصیتا خاموشیست
بعدم هردومون سکوت کردیم و این یعنی اون منو بی شخصیت می دونه منم اونو!خخخخخ مام درگیریما!
هردومون سوار ماشین میشم و سهون ضبطشو روشن می کنه!و دوباره همون آهنگ قشنگ پخش میشه!
من-اسم آهنگو بهم نگفتیا
سهون-growl
من-خیلی آهنگش باحاله!ببینم تو کدومی؟
سهون-خودت که گوش داری
من-خو پس از اول بذار
آهنگ از اول پخش میشه!خوب گوشامو تیز می کنم
من-سهون تو حرف بزن منم گوش میدم
سهون-مگه عقلم کمه که بیخود حرف بزنم؟
من-ششششششششش!...خواننده دومی یا سومی؟
سهون با تعجب نگاهی بهم میندازه و میگه:
-از کجا فهمیدی؟
من-جونه من؟درست گفتم؟واااااااااااای از خودم دراوردم بعدم میزنم زیر خنده وقتی خنده هام تموم میشه می گم:
-البته صداش نزدیک صدای تو بود!حالا دقیقا چندمی ای؟
سهون-دومی
من-ببینم چرا مانع رفتنم به خوابگاه شدی؟
سهون-وقتی میگم کند ذهنی میگی نه!آخه وقتی یه دختر بره تو خوابگاه پسرونه بچه های دبیرستانی صدتا حرف جورواجور براش درمیارن!
من-پس من چیکار کنم؟
سهون آهی میکشه و میگه:
-متاسفانه باید بیای خونه ما
من-اگه ناراحتی نیاما!چنان آه میکشه انگار که...
سهون-من که ناراحتم ولی مامانت تو رو سپرده به من!
من-چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟...میزنم زیرخنده و میگم:
-منو...سپرده به...تو؟اگه منو میذاشت وسط یه گله شیر درنده بیشتر امنیت داشتم
سهون-منم همچین راضی نیستم که یه دختر فضولو بهم سپردن
(قبل از اینکه بخونید دوستان من کمبود پوستر دارم بی زحمت هرکی بلده برام درست کنه)
از شنیدن صداش تکونی میخورم و برمیگردم پشت سرم و میبینم پشت سرمه!
من-چـ...چیزه!من اومدم آب بخورم اخه خیلی تشنم بود از موقع صبحانه نوشیدنی نخوردم!
سهون-لابد آب پرتغال نیم ساعت پیشو ارواح مدرسه تا تهش خوردن
من-لابد!
سهون-ببین من حوصله سروکله زدن با تو رو ندارم الانم که میبینی اصرار دارم که ببرمت،عاشق چشم و ابروت نشدم،فقط به خاطر قولی که به مادرت دادم مجبورم!
من-نکه من الان عاشق سینه چاکتم
سهون-اگر عاشقم باشی که من میرم خودمو به عنوان پناهنده آفریقایی به سفارت کره معرفی می کنم
من-خیلی هم دلت بخواد
سهون-دل من غلط می کنه عشق تو رو بخواد!
سهون-من دارم میرم اگر مثه بچه آدم اومدی که اومدی اگر نیومدی هم به درک خودم تنها میرم!تو هم برو خوابگاه پسرا منحرف جون!
و راه میوفته سمت در خروجی من با عصابنیت دنبالش راه میوفتم و می گم:
-منحرف خودتی بی ادب!
سهون جواب نمیده و منم جری تر میشمو میگم:
-واقعا اگر طرفدارات از اخلاق فوق العادت خبر داشته باشن همشون به خاطر حماقتشون خودکشی می کنن!
سهون-من با هرکس اون جوری که لایقشه برخورد می کنم
من همونطور که دنبالش میرم میگم:
-منظورت چی بود دقیقا؟
سهون شونه هاشو بالا میندازه و میگه:
-مهم نیس زیاد به مغزت فشار نیار سیم کشیش اتصال می کنه!
من-هار هار هار خندیدم
سهون-انقدر نخند دهنت گشاد میشه
من-اصلا جواب بی شخصیتا خاموشیست
بعدم هردومون سکوت کردیم و این یعنی اون منو بی شخصیت می دونه منم اونو!خخخخخ مام درگیریما!
هردومون سوار ماشین میشم و سهون ضبطشو روشن می کنه!و دوباره همون آهنگ قشنگ پخش میشه!
من-اسم آهنگو بهم نگفتیا
سهون-growl
من-خیلی آهنگش باحاله!ببینم تو کدومی؟
سهون-خودت که گوش داری
من-خو پس از اول بذار
آهنگ از اول پخش میشه!خوب گوشامو تیز می کنم
من-سهون تو حرف بزن منم گوش میدم
سهون-مگه عقلم کمه که بیخود حرف بزنم؟
من-ششششششششش!...خواننده دومی یا سومی؟
سهون با تعجب نگاهی بهم میندازه و میگه:
-از کجا فهمیدی؟
من-جونه من؟درست گفتم؟واااااااااااای از خودم دراوردم بعدم میزنم زیر خنده وقتی خنده هام تموم میشه می گم:
-البته صداش نزدیک صدای تو بود!حالا دقیقا چندمی ای؟
سهون-دومی
من-ببینم چرا مانع رفتنم به خوابگاه شدی؟
سهون-وقتی میگم کند ذهنی میگی نه!آخه وقتی یه دختر بره تو خوابگاه پسرونه بچه های دبیرستانی صدتا حرف جورواجور براش درمیارن!
من-پس من چیکار کنم؟
سهون آهی میکشه و میگه:
-متاسفانه باید بیای خونه ما
من-اگه ناراحتی نیاما!چنان آه میکشه انگار که...
سهون-من که ناراحتم ولی مامانت تو رو سپرده به من!
من-چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟...میزنم زیرخنده و میگم:
-منو...سپرده به...تو؟اگه منو میذاشت وسط یه گله شیر درنده بیشتر امنیت داشتم
سهون-منم همچین راضی نیستم که یه دختر فضولو بهم سپردن
۱۴.۳k
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.