☆دانشجوی تازه کار☆

☆دانشجوی تازه کار☆
پارت 2

تهیونگ: خب خونه ی من ...

چند ساعت بعد

تهیونگ: افرین جیمینا کارت خوب بود گیرش انداختیم

جونگکوک: هققق اینجا کجاست هق چیکارم دارین هققق

تهیونگ: چیزی نیست فقط صبر کن رئیس بیاد

نامجون: سلام بچه جون.خوبی؟

جونگکوک: از جون من چی میخوایم

نامجون: عااا هیچی فقط یه چندروزی پیش مایی

جونگکوک: برای چیییی؟

تهیونگ: خفه شو اقا داره حرف میزنه

نامجون: یه چندا تا ازمون ازت میگیریم بعدش اگر خوب باشی برت میداریم پیش خودمون و جزو ماها میشی. نقشت هم به استعدادت ربط داره. افتاد؟

جونگکوک: خب بعدش؟

نامجون: هیچی دیگه باهم کلی کارا انجام میدیم

جونگکوک: عوض های .......

جین: هوی یارو فکر کردی کی ای اینجوری حرف میزنی

جونگکوک: شما فکر کردین کی این؟

نامجون: بزرگترین و قدرتمند ترین گروه مافیا جهان

جونگکوک: عوووو نه یعنی چیکار کنم خو

نامجون: هیچی یه چند روز پیشمون کار میکنی تا ببینیم استعدادت چیه

جونگکوک: دانشگاه دارم خب . مامان بابام چی

نامجون: مامان و بابات که خبر دارن از این قضیه و رضایت دادن چون بهشون پول خوبی دادیم. دانشگاه هم که میتونی با تهیونگ و جیمین بری . اوناهم میرن دانشگاه

جونگکوک: باشه خیلی خب....

ادامه دارد....