bad girl p: 73
اون مینسو(اسلاید3) اینجا چیکار داش این یونا(اسلاید 1)نبود چقد تغییرکرده تقریبا2سالی میشد یونارو ندیدم مث مینسو لباس خیلی بازی تنش بود(اسلاید2) ارایش غلیضی هم کرده بود باور نکردم این یونا باشه
سلام کردم بعد 1ساعت سلام و احوال پرسی کردن الکی
مامان یونا: هانا دخترم هرو روز جذابتر از قبل میشی
هانا: اه ممنون
مامان مینا: با این استایلا که میزنی ادمو بدجور جذب خودت میکنی
می هی: راستی دخترم جونگ کوک کجاس
اینو که خاله گف یونا و مینسوبا نفرت داشتن نگام میکردن دلیل رفتار یونارو نمیدونم ولی مینسو عاشق کوک بود
هانا: با سوهیون رفتن بگردن
2ساعتی میشه که هنوز تو این جعمه خسته کنندم با اینکه رزی و جوکیونگ و میناهم بودن ولی حوصلم سر رفته بود الان فقط بانیه کیوت خودمو میخوام
هرچی میخواستم برم نمیزاشتن که گوشیم زنگ خورد
هانا: جونم عشقم
یونهی:نقشمون گرفته، جوری که فقط می هی بشنوه
می هی: ارع
هانا: چیزی گفتین؟
یونهی، می هی: نه عزیزم
بلن شدم رفتم اونور
کوک: عشقم کی میای
هانا: چمیدونم هرکاری میکنم نمیزارن تکون بخورم
کوک: میخوام از دستشون فراریت بدم
هانا: چطور
کوک: زنگ میزنم بهت میگم دم در منتظرتم بیا اونوقت مجبورن ولت کنن
هانا: اوکیه
قط کردم رفتم نشستم سرجام
رزی: جونگ کوک بود؟
هانا: اوهوم
مینا: چقد گفتیم سرنوشتتون بهم گره خورده قبول نمیکردین حالا ببین
جوکیونگ: خدایی خیلی بهم میاین
هانا: راستی یونا خیلی وقته همو ندیدیم خیلی تغییر کردی
یونا: اره ولی تو اصلا تغییر نکردی
هانا: کلا من اصلا قابل تغییر نیستم مث بعضیا(پوزخند)
مینسو: ببینم چه کلکی سوار کردی جونگ کوکو عاشق خودت کردی
هانا: اولا اقای جئون دوما مث تو هرزگی نکردم نگران نباش(پوزخند)
دختره ی هرزه یه جوری میگه جونگ کوک انگار... خدا منو به راه راست هدایت کن تو این جمع قاتل نشم
گوشیم زنگ خورد کوک بود گف برم دم در منتظرن
هانا: من دیگه باید برم کوک منتظرمه
مامان رزی: میموندی حالا
سگ توروحت 4ساعت منو علاف خودشون کردن بعد اینم میگن
هانا: ممنون کار دارم
رزی: ارع مامان سرش خیلی شلوغه(خنده)
با پام محکم زدم تو پاش
وسایلمو برداشتم پاشدم داشتم میرفتم که با حرف مامان مینسو وایسادم
مامان مینسو: هانا دخترم تا کی میخوای ازین استایلای مافیایی بزنی دختر باید پاهاش معلوم باشع لباس باز بپوشه و ارایش کنه مث مینسو دخترم(پوزخند)
برگشتم سمتش مینسو داش با پوزخند نگام میکرد
هانا: 1هیچوقت چون استایلم اینه و دوسش دارم2هر کی این حرفو زده غلط کرده 3منظورتون اینه منم مث دخترتون هرزگی کنم نه؟ من چون خودم صورتم خوبه نیاز به ارایش ندارم ولی بعضیا واسه هرزگی ارایش میکنن و از کی تاحالا هرزگی شده نماد دختر بودن همینو بدونین من مث دختر شما هرزه نیستم بسته (پوزخند)
سلام کردم بعد 1ساعت سلام و احوال پرسی کردن الکی
مامان یونا: هانا دخترم هرو روز جذابتر از قبل میشی
هانا: اه ممنون
مامان مینا: با این استایلا که میزنی ادمو بدجور جذب خودت میکنی
می هی: راستی دخترم جونگ کوک کجاس
اینو که خاله گف یونا و مینسوبا نفرت داشتن نگام میکردن دلیل رفتار یونارو نمیدونم ولی مینسو عاشق کوک بود
هانا: با سوهیون رفتن بگردن
2ساعتی میشه که هنوز تو این جعمه خسته کنندم با اینکه رزی و جوکیونگ و میناهم بودن ولی حوصلم سر رفته بود الان فقط بانیه کیوت خودمو میخوام
هرچی میخواستم برم نمیزاشتن که گوشیم زنگ خورد
هانا: جونم عشقم
یونهی:نقشمون گرفته، جوری که فقط می هی بشنوه
می هی: ارع
هانا: چیزی گفتین؟
یونهی، می هی: نه عزیزم
بلن شدم رفتم اونور
کوک: عشقم کی میای
هانا: چمیدونم هرکاری میکنم نمیزارن تکون بخورم
کوک: میخوام از دستشون فراریت بدم
هانا: چطور
کوک: زنگ میزنم بهت میگم دم در منتظرتم بیا اونوقت مجبورن ولت کنن
هانا: اوکیه
قط کردم رفتم نشستم سرجام
رزی: جونگ کوک بود؟
هانا: اوهوم
مینا: چقد گفتیم سرنوشتتون بهم گره خورده قبول نمیکردین حالا ببین
جوکیونگ: خدایی خیلی بهم میاین
هانا: راستی یونا خیلی وقته همو ندیدیم خیلی تغییر کردی
یونا: اره ولی تو اصلا تغییر نکردی
هانا: کلا من اصلا قابل تغییر نیستم مث بعضیا(پوزخند)
مینسو: ببینم چه کلکی سوار کردی جونگ کوکو عاشق خودت کردی
هانا: اولا اقای جئون دوما مث تو هرزگی نکردم نگران نباش(پوزخند)
دختره ی هرزه یه جوری میگه جونگ کوک انگار... خدا منو به راه راست هدایت کن تو این جمع قاتل نشم
گوشیم زنگ خورد کوک بود گف برم دم در منتظرن
هانا: من دیگه باید برم کوک منتظرمه
مامان رزی: میموندی حالا
سگ توروحت 4ساعت منو علاف خودشون کردن بعد اینم میگن
هانا: ممنون کار دارم
رزی: ارع مامان سرش خیلی شلوغه(خنده)
با پام محکم زدم تو پاش
وسایلمو برداشتم پاشدم داشتم میرفتم که با حرف مامان مینسو وایسادم
مامان مینسو: هانا دخترم تا کی میخوای ازین استایلای مافیایی بزنی دختر باید پاهاش معلوم باشع لباس باز بپوشه و ارایش کنه مث مینسو دخترم(پوزخند)
برگشتم سمتش مینسو داش با پوزخند نگام میکرد
هانا: 1هیچوقت چون استایلم اینه و دوسش دارم2هر کی این حرفو زده غلط کرده 3منظورتون اینه منم مث دخترتون هرزگی کنم نه؟ من چون خودم صورتم خوبه نیاز به ارایش ندارم ولی بعضیا واسه هرزگی ارایش میکنن و از کی تاحالا هرزگی شده نماد دختر بودن همینو بدونین من مث دختر شما هرزه نیستم بسته (پوزخند)
۹.۳k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.