سایه سیاه (F2) pt¹³
دایانا : بعدش چیکار کردین ؟
پ.جیمین : جیمینو همراه دوستاش فرستادم سئول بهش گفتم تا وقتی یه ادم قدرتمند نشده هیچوقت برنگرده
دایانا : خودتون چی ؟
پ.جیمین : اون کافه رو باز کردم خلافو گذاشتم کنار و سعی کردم یه زندگی عادی داشته باشم
پ.جیمین : جیمین بعد از 7 سال برگشته و میخواد انتقام بگیره
دایانا : فک کنم جیمین براتون تعریف کرده که من کی ام درسته ؟
پ.جیمین : اره تعریف کرد
دایانا : منم قرار بود انتقام یه نفرو بگیرم اما نتونستم ولی حتی اگه 10 سالم بگذره یه روز انتقام میگیرم چون به سرهنگ قول دادم
پ.جیمین : من نمیخوام جیمینو از دست بدم اون تنها پسرمه
دایانا : قرار نیست از دستش بدین اگه جیمین میخواد انتقام بگیره اشکال نداره ماهم بهش کمک میکنیم
پ.جیمین : میخوای چیکار کنی دایانا ؟
دایانا : شما میتونید تمام اطلاعات مربوط به اون بهمون بدید درسته
پ.جیمین : معلومه
دایانا : خب عالیه ، توی همین هفته خودمونو اماده میکنیم با جیمین صحبت میکنم نگران نباشین
پ.جیمین : باشه دخترم ازت ممنونم
دایانا : شبتون بخیر
دایانا؛ رفتم اتاق جیمین دیدم روی تخت دراز کشیده
جیمین : اومدی ؟
دایانا : اوهوم
جیمین : خب جواب سوالتو گرفتی ؟
دایانا : اره گرفتم
دایانا : تو برگشتی تا انتقام بگیری ؟
جیمین : اره
دایانا : پس یه قولی بهم بده
جیمین : چه قولی ؟
دایانا :یادته گفتیم اقراره همه جا کنار هم باشیم ؟
جیمین : اره یادمه ، منظورت چیه ؟
دایانا : نمیزارم تنها بری سراغش منم باهات میام
جیمین : نه دایانا قرار نیست تو جایی بیای
دایانا : جیمین من باهات میام ما همه جا کنار هم بودیم اونوقت تو میخوای تنهایی بری، اگه این اتفاق برای من می افتاد چی میزاشتی تنها برم ؟
جیمین : دایاناخواهش میکنم این کارو نکن
دایانا : بزار همراهت بیام میخوام کنارت باشم
جیمین : باشه عزیزم
دایانا ؛ لباسامو همراه حولم برداشتم داشتم میرفتم سمت حموم که
جیمین : کجا میری ؟
دایانا : میرم یه دوش بگیرم زود میام تو بخواب
جیمین : منتطرت میمونم بیای ...
اینم تقدیم شما خفن
نظرتون چیه ؟؟!
پ.جیمین : جیمینو همراه دوستاش فرستادم سئول بهش گفتم تا وقتی یه ادم قدرتمند نشده هیچوقت برنگرده
دایانا : خودتون چی ؟
پ.جیمین : اون کافه رو باز کردم خلافو گذاشتم کنار و سعی کردم یه زندگی عادی داشته باشم
پ.جیمین : جیمین بعد از 7 سال برگشته و میخواد انتقام بگیره
دایانا : فک کنم جیمین براتون تعریف کرده که من کی ام درسته ؟
پ.جیمین : اره تعریف کرد
دایانا : منم قرار بود انتقام یه نفرو بگیرم اما نتونستم ولی حتی اگه 10 سالم بگذره یه روز انتقام میگیرم چون به سرهنگ قول دادم
پ.جیمین : من نمیخوام جیمینو از دست بدم اون تنها پسرمه
دایانا : قرار نیست از دستش بدین اگه جیمین میخواد انتقام بگیره اشکال نداره ماهم بهش کمک میکنیم
پ.جیمین : میخوای چیکار کنی دایانا ؟
دایانا : شما میتونید تمام اطلاعات مربوط به اون بهمون بدید درسته
پ.جیمین : معلومه
دایانا : خب عالیه ، توی همین هفته خودمونو اماده میکنیم با جیمین صحبت میکنم نگران نباشین
پ.جیمین : باشه دخترم ازت ممنونم
دایانا : شبتون بخیر
دایانا؛ رفتم اتاق جیمین دیدم روی تخت دراز کشیده
جیمین : اومدی ؟
دایانا : اوهوم
جیمین : خب جواب سوالتو گرفتی ؟
دایانا : اره گرفتم
دایانا : تو برگشتی تا انتقام بگیری ؟
جیمین : اره
دایانا : پس یه قولی بهم بده
جیمین : چه قولی ؟
دایانا :یادته گفتیم اقراره همه جا کنار هم باشیم ؟
جیمین : اره یادمه ، منظورت چیه ؟
دایانا : نمیزارم تنها بری سراغش منم باهات میام
جیمین : نه دایانا قرار نیست تو جایی بیای
دایانا : جیمین من باهات میام ما همه جا کنار هم بودیم اونوقت تو میخوای تنهایی بری، اگه این اتفاق برای من می افتاد چی میزاشتی تنها برم ؟
جیمین : دایاناخواهش میکنم این کارو نکن
دایانا : بزار همراهت بیام میخوام کنارت باشم
جیمین : باشه عزیزم
دایانا ؛ لباسامو همراه حولم برداشتم داشتم میرفتم سمت حموم که
جیمین : کجا میری ؟
دایانا : میرم یه دوش بگیرم زود میام تو بخواب
جیمین : منتطرت میمونم بیای ...
اینم تقدیم شما خفن
نظرتون چیه ؟؟!
۷۰.۶k
۱۴ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.