پارت دو🥀رز سیاه🥀
پارت دو🥀رز سیاه🥀
(ویو ا/ت)
داشتم راه میرفتم انقدر کلافه بودم اصلا حواسم به جلو نبود که یه هو شونم محکم خورد به پسره
(ویو کوک)
داشتم راه میرفتم سرم هم تو گوشی بود دیروز هم که استاد کلی کتاب ازم میخواست.... یه هو شونم خورد به یه دختره
(ویو ا/ت)
عاا... ببخشید اصلا حواسم نبود....
( ویو کوک)
نه خواهش میکنم من شونم به شما خورد باید میرفتم اونور تر
(دو تاشون خم شدن تا کتاب های کوک و جمع کنن)
ا/ت: بازم معذرت میخام (تعظیم کرد)
کوک: خواهش
(دیه حوصله ندارم زیاد بنویسم ساعت یک و نیمه 😑)
دیگه ا/ت لجباز دوباره کراوات ش و شل کرد و وارد مدرسه شد
همه دخترا بهش نگاه میکردن چون خانواده ات یعنی خانواده کیم معروفه و همششش تو روزنامه تا هس ولی ات زیاد علاقه ای به اینکه عکسش تو روزنامه ها پخش شه زیاد خوشش نمیومد ولی این لا و لو ها تو روزنامه ها عکس ات هم پخش شد😐
دوست قدیمی ات یعنی یوری ات و بین جمعیت پیدا کرد و از پشت پرید بغلش
سلام بز😑بدون هیچ واکنشی بعد سه ماه😐
ا/ت: علیکم السلام😑😑
یوری: ات ات اتتت!!
ا/ت: هااااا چته!!!
یوری: امروز یه پسر خوشتیپ میاد بعضی ها میگن قلدره ولی فک نمیکنم راس باشه
ا/ت: خوب چیکار کنم؟
یوری: صب کن... تو هنو رل نداری؟؟
ات: خیر.. 😑
یوری:.... ا/..ت ب. بب.ین پ..سره
ا/ت: کو حتما یه الدنگ دیگس
ات با چیزی که دید تعجب کرد
ادامه دارد....
شرط: ۱٠ تا لایک
چون میدونم کسی دوسم نداره و برام کامنت نمیزاره ۳ تا کامنت البته همینم خیلی زیاده🙂
(ویو ا/ت)
داشتم راه میرفتم انقدر کلافه بودم اصلا حواسم به جلو نبود که یه هو شونم محکم خورد به پسره
(ویو کوک)
داشتم راه میرفتم سرم هم تو گوشی بود دیروز هم که استاد کلی کتاب ازم میخواست.... یه هو شونم خورد به یه دختره
(ویو ا/ت)
عاا... ببخشید اصلا حواسم نبود....
( ویو کوک)
نه خواهش میکنم من شونم به شما خورد باید میرفتم اونور تر
(دو تاشون خم شدن تا کتاب های کوک و جمع کنن)
ا/ت: بازم معذرت میخام (تعظیم کرد)
کوک: خواهش
(دیه حوصله ندارم زیاد بنویسم ساعت یک و نیمه 😑)
دیگه ا/ت لجباز دوباره کراوات ش و شل کرد و وارد مدرسه شد
همه دخترا بهش نگاه میکردن چون خانواده ات یعنی خانواده کیم معروفه و همششش تو روزنامه تا هس ولی ات زیاد علاقه ای به اینکه عکسش تو روزنامه ها پخش شه زیاد خوشش نمیومد ولی این لا و لو ها تو روزنامه ها عکس ات هم پخش شد😐
دوست قدیمی ات یعنی یوری ات و بین جمعیت پیدا کرد و از پشت پرید بغلش
سلام بز😑بدون هیچ واکنشی بعد سه ماه😐
ا/ت: علیکم السلام😑😑
یوری: ات ات اتتت!!
ا/ت: هااااا چته!!!
یوری: امروز یه پسر خوشتیپ میاد بعضی ها میگن قلدره ولی فک نمیکنم راس باشه
ا/ت: خوب چیکار کنم؟
یوری: صب کن... تو هنو رل نداری؟؟
ات: خیر.. 😑
یوری:.... ا/..ت ب. بب.ین پ..سره
ا/ت: کو حتما یه الدنگ دیگس
ات با چیزی که دید تعجب کرد
ادامه دارد....
شرط: ۱٠ تا لایک
چون میدونم کسی دوسم نداره و برام کامنت نمیزاره ۳ تا کامنت البته همینم خیلی زیاده🙂
۴.۱k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.